- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۷۰۰۸۶
- شماره مطلب: ۷۷۰۴
-
چاپ
گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت
باید ز دست بانی باده سبو گرفت
از عرش آمده است، زمین آبرو گرفت
هر عاشقی که بادۀ خود را از او گرفت،
گفته است اینکه از همۀ دلبران سر است
نامش رضاست، زادۀ موسی ابن جعفر است
گیسو کمند، خوش قد و بالا و محشری
کارت شده است از همۀ خلق دلبری
پیغمبری و حضرت زهرا و حیدری
یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری
ای نام دلربات دوای فقیرها
اصلا رسیدهای تو برای فقیرها
باید که سر دهیم همه بی مقدمه
روحی فداک یابن علی، یابن فاطمه
با عشق تو ز هول قیامت چه واهمه
سلطان ماسوایی و عبد تو ما همه
ما سالهاست ریزه خور سفرۀ توایم
هشتم امام! ما همه آوارۀ توایم
مجنونم و جنون دل زار بی حد است
جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است
مثل کبوتری که به امید گنبد است
اصلا دوای این دل بیمار مشهد است
آخر به من اجازۀ پابوس میدهی
اذن زیارت حرم طوس میدهی
یکبار هم محل به من بی نوا بده
قلبم سیاه گشته، تو آن را جلا بده
دردی که دادهاید برایش دوا بده
جان جواد، کرب و بلای مرا بده
مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند
امروز اگر مسافر کرب و بلا شدند
حالا که چند وقت دگر ماه ماتم است
عاشق به فکر نوکریاش در محرم است
با تو بساط گریۀ ما هم فراهم است
گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است
روضه بخوان که ابن شبیب توایم ما
هر شب به یاد جد غریب توایم ما
یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن شبیب جد مرا با عصا زدند
یابن شبیب عمۀ ما را چرا زدند؟
نامردها برای رضای خدا زدند
وقتی حسین در ته گودال رفته بود
زهرا کنار پیکرش از حال رفته بود
-
اصلاً به غیر از کربلا چیزی نمیخواهم
گاهی میان عاشقی حیران شدن خوب است
گاهی دچار غصۀ هجران شدن خوب است
اصلاً در اینجا بیسر و سامان شدن خوب است
وقتی وصالی نیست، پس گریان شدن خوب است
-
او غصهدار روضۀ شیب الخضیب بود
وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم
وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم
وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است
امشب عزای اشرف اولاد آدم است
-
از دست نوکرهات مرهم را نگیری
یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینهزنی و شور و ماتم را نگیری
خیلی میان روضههایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری
گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت
باید ز دست بانی باده سبو گرفت
از عرش آمده است، زمین آبرو گرفت
هر عاشقی که بادۀ خود را از او گرفت،
گفته است اینکه از همۀ دلبران سر است
نامش رضاست، زادۀ موسی ابن جعفر است
گیسو کمند، خوش قد و بالا و محشری
کارت شده است از همۀ خلق دلبری
پیغمبری و حضرت زهرا و حیدری
یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری
ای نام دلربات دوای فقیرها
اصلا رسیدهای تو برای فقیرها
باید که سر دهیم همه بی مقدمه
روحی فداک یابن علی، یابن فاطمه
با عشق تو ز هول قیامت چه واهمه
سلطان ماسوایی و عبد تو ما همه
ما سالهاست ریزه خور سفرۀ توایم
هشتم امام! ما همه آوارۀ توایم
مجنونم و جنون دل زار بی حد است
جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است
مثل کبوتری که به امید گنبد است
اصلا دوای این دل بیمار مشهد است
آخر به من اجازۀ پابوس میدهی
اذن زیارت حرم طوس میدهی
یکبار هم محل به من بی نوا بده
قلبم سیاه گشته، تو آن را جلا بده
دردی که دادهاید برایش دوا بده
جان جواد، کرب و بلای مرا بده
مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند
امروز اگر مسافر کرب و بلا شدند
حالا که چند وقت دگر ماه ماتم است
عاشق به فکر نوکریاش در محرم است
با تو بساط گریۀ ما هم فراهم است
گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است
روضه بخوان که ابن شبیب توایم ما
هر شب به یاد جد غریب توایم ما
یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن شبیب جد مرا با عصا زدند
یابن شبیب عمۀ ما را چرا زدند؟
نامردها برای رضای خدا زدند
وقتی حسین در ته گودال رفته بود
زهرا کنار پیکرش از حال رفته بود