- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۳۷۵۰۷
- شماره مطلب: ۷۶۹۶
-
چاپ
کرببلا و طوس
السلام ای آنکه دلها زیر پایت ریخته
حق، جنان را زیر پاهای گدایت ریخته
مدح تو ارباب رویائی، خوراک شعرهاست
بس که مضمون در کف صحن و سرایت ریخته
با هنرمندی حریمت نورپردازی شده
ریسهها بر شانۀ گلدستههایت ریخته
در رواق و صحنها و بستهایت یک به یک
بوی تو در سینهها عطر ولایت ریخته
این نخ سبز تبرک را که بر مچ بستهام
سیدی حس میکنم که از عبایت ریخته
با غذای حضرتی آخر نمک گیرت شدم
حضرت زهرا نمک را در غذایت ریخته
گرچه صدها بار ایوان طلا را دیدهام
باز دل با دیدن ایوان طلایت ریخته
عاشقانت را یقین دارم که میبخشند حشر
طرح این بخشودگیها را خدایت ریخته
آمدی آرامش قلب عطوف اهل بیت
مهربانتر از همه هستی، رئوف اهل بیت
زائران را در نظر جنت تجسم میشود
خسته از راه آمده غرق تبسم میشود
زائری که روزها لحظه شماری کرده است
زود با آقای خود گرم تکلم میشود
بی گمان این روزها آقا دعاگوی همه
زائران خواهرش معصومه در قم میشود
وقت پرواز کبوترها به بالای سرم
آسمان شهر پشت بالشان گم میشود
این کبوترها روی بازار هم دارند اثر
گرم بیرون از حرم، بازار گندم میشود
میزند در صحن قدسش جمعیت موج و عجیب
دل به صحن کوثرش غرق تلاطم میشود
رفتن پای ضریحش نیست اینجا نوبتی
ذکر زهرا باعث حق تقدم میشود
آنچه ایرانی جماعت را بهشتی میکند
عشق معصوم دهم، خورشید هشتم میشود
هر چه دارم میدهم تا که بیایم پای بوس
چشم ما و بارگاه حضرت شمس الشموس
باز هم جا هست حاجت گر بیاری بیشتر
کاش سهم ما شود گرد و غباری بیشتر
دوستداران و محبانش در این صحن و سرا
بیشتر هستند، هر چه میشماری بیشتر
صحنههای ناب، اینجا ناتمام است و بدیع
هر چه میگیریم عکس یادگاری بیشتر
بشنو آواز کبوترهای آقا را درست
صوتشان زیباست، حتی از قناری بیشتر
در خیالم بین جارو کردن و تحویل کفش
هر دو دلچسب است، اما کفشداری بیشتر
نذر کردم، سکهای انداختم در این ضریح
سکه هم کافیست آری، گر نداری بیشتر
واقعا زیباست، از دنیا بپرس از این حرم
هیچ کس دارد سراغ آئینهکاری بیشتر؟
امتحان کردم که پشت پنجره فولاد او
اشک آدم میشود از دیده جاری بیشتر
این سفرها شد برای ما تمامش خاطره
باز شد از کار ما با لطف او صدها گره
با نوای ذاکران و صوت و لحن قاریان
جا گرفته ذکر تو در سینۀ ایرانیان
در شب میلاد تو ای صاحب ایران زمین
خاکیان هم جشن میگیرند با افلاکیان
هر که مهرت را خریده، شک ندارم برده سود
هرکه از تو دور مانده بی گمان کرده زیان
گفتهای دیدار زائر میروی بیهوده نیست
در زیارت آمدن دعواست بین قدسیان
جای جای این حرم سر دارد از جنت ولی
نقطۀ عطفی است ایوان طلا در آن میان
دوست دارم بشنوم هر روز ذکر خاصهات
با صدای روحبخش زنده یاد انصاریان
من فقیرم تو هم آن حج فقیرانی لذا
هم شدم از مشهدیها هم شدم از حاجیان
ضامن آهو رضا و ضامن ما هم رضاست
روز محشر خوش به حال جملۀ زهرائیان
هر که آمد پر شد از عطر ولایت شامهاش
خواندهام من، لذتی دارد زیارت نامهاش
با علی موسی الرضا ایران گلستان میشود
حافظ ایران ما، شاه خراسان میشود
نام زهرا مادرش با نام فرزندش جواد
هر کحا برده شود، صد مشکل آسان میشود
آفتاب صبح میتابد به ایوان طلا
مثل گنبد جلوۀ ایوان دو چندان میشود
گاهگاهی آفتاب اینجا طوافی میکند
گاه پشت گنبدش از شرم پنهان میشود
میزنم هر جا قدم این سوی و آن سوی حرم
ناخودآگاه آخرش ختم به ایوان میشود
گر کسی غیر مسلمان یک سفر آید به طوس
با نگاه ویژۀ سلطان مسلمان میشود
این تمام باور و این اعتقاد شیعه است
با نگاه خاصهاش، برکت فراوان میشود
فخر دارد آب سقا خانهاش بر سلسبیل
مست سقا خانهاش لبهای باران میشود
مستی این آب را در خود شرابش هم ندید
این رواق و صحن را جنت به خوابش هم ندید
گر بخواهد با اشاره خاک را در میکند
عشق او هر لحظه در قلبم تبلور میکند
او رئوف اهل بیت است و چنان جدش حسین
با نگاهی عالمیرا در دمی، حر میکند
قسمتم مشهد نگردد گر که سالی چند بار
قلب من در سینه احساس تأثر میکند
هیچ صاحب خانهای چون صاحبِ این خانه نیست
گر گدا کاهل بود، خود کاسه را پر میکند
فخر کردن هم خدایی فخر کردنهای ماست
هر که اربابش رضا باشد، تفاخر میکند
مادری دیدم که طفلش را رضا داده شفا
پای ایوان دارد از آقا تشکر میکند
مشتری دارد حریمش از جنان هم بیشتر
نان جنت را حریم طوس آجر میکند
هوش از سر میبرد از بس که جنات الرضا
جنت الاعلی هم احساس تحیر میکند
مدح ما حتی نمی از آب اقیانوس نیست
هیچ جائی در جهان کرببلا و طوس نیست
-
حق نمک
چه ظلم بود که در حق تو روا کردند؟
ببین که حق نمک را چطور ادا کردند
به دست همسر تو زهر را به تو دادند
چنان امام حسن، بر تو هم جفا کردند
-
شاه وفا
عمری گدای صاحب این خانه ماندیم
خود را درون مجلس روضه رساندیم
پا را میان این مجالس باز کردیم
دل را به پای روضه و منبر نشاندیم
-
تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
نقل چهار سالگیات، نقل کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختم روضههاست
ای که امام پنجم مظلوم شیعهای
ذکر توسل به تو، مشکل گشای ماست
-
روضۀ دمادم
با روضۀ دمادم تو گریه میکنم
ای با مرام! با دم تو گریه میکنم
هر بار من به ماتم تو گریه کردهام
این بار هم به ماتم تو گریه میکنم
کرببلا و طوس
السلام ای آنکه دلها زیر پایت ریخته
حق، جنان را زیر پاهای گدایت ریخته
مدح تو ارباب رویائی، خوراک شعرهاست
بس که مضمون در کف صحن و سرایت ریخته
با هنرمندی حریمت نورپردازی شده
ریسهها بر شانۀ گلدستههایت ریخته
در رواق و صحنها و بستهایت یک به یک
بوی تو در سینهها عطر ولایت ریخته
این نخ سبز تبرک را که بر مچ بستهام
سیدی حس میکنم که از عبایت ریخته
با غذای حضرتی آخر نمک گیرت شدم
حضرت زهرا نمک را در غذایت ریخته
گرچه صدها بار ایوان طلا را دیدهام
باز دل با دیدن ایوان طلایت ریخته
عاشقانت را یقین دارم که میبخشند حشر
طرح این بخشودگیها را خدایت ریخته
آمدی آرامش قلب عطوف اهل بیت
مهربانتر از همه هستی، رئوف اهل بیت
زائران را در نظر جنت تجسم میشود
خسته از راه آمده غرق تبسم میشود
زائری که روزها لحظه شماری کرده است
زود با آقای خود گرم تکلم میشود
بی گمان این روزها آقا دعاگوی همه
زائران خواهرش معصومه در قم میشود
وقت پرواز کبوترها به بالای سرم
آسمان شهر پشت بالشان گم میشود
این کبوترها روی بازار هم دارند اثر
گرم بیرون از حرم، بازار گندم میشود
میزند در صحن قدسش جمعیت موج و عجیب
دل به صحن کوثرش غرق تلاطم میشود
رفتن پای ضریحش نیست اینجا نوبتی
ذکر زهرا باعث حق تقدم میشود
آنچه ایرانی جماعت را بهشتی میکند
عشق معصوم دهم، خورشید هشتم میشود
هر چه دارم میدهم تا که بیایم پای بوس
چشم ما و بارگاه حضرت شمس الشموس
باز هم جا هست حاجت گر بیاری بیشتر
کاش سهم ما شود گرد و غباری بیشتر
دوستداران و محبانش در این صحن و سرا
بیشتر هستند، هر چه میشماری بیشتر
صحنههای ناب، اینجا ناتمام است و بدیع
هر چه میگیریم عکس یادگاری بیشتر
بشنو آواز کبوترهای آقا را درست
صوتشان زیباست، حتی از قناری بیشتر
در خیالم بین جارو کردن و تحویل کفش
هر دو دلچسب است، اما کفشداری بیشتر
نذر کردم، سکهای انداختم در این ضریح
سکه هم کافیست آری، گر نداری بیشتر
واقعا زیباست، از دنیا بپرس از این حرم
هیچ کس دارد سراغ آئینهکاری بیشتر؟
امتحان کردم که پشت پنجره فولاد او
اشک آدم میشود از دیده جاری بیشتر
این سفرها شد برای ما تمامش خاطره
باز شد از کار ما با لطف او صدها گره
با نوای ذاکران و صوت و لحن قاریان
جا گرفته ذکر تو در سینۀ ایرانیان
در شب میلاد تو ای صاحب ایران زمین
خاکیان هم جشن میگیرند با افلاکیان
هر که مهرت را خریده، شک ندارم برده سود
هرکه از تو دور مانده بی گمان کرده زیان
گفتهای دیدار زائر میروی بیهوده نیست
در زیارت آمدن دعواست بین قدسیان
جای جای این حرم سر دارد از جنت ولی
نقطۀ عطفی است ایوان طلا در آن میان
دوست دارم بشنوم هر روز ذکر خاصهات
با صدای روحبخش زنده یاد انصاریان
من فقیرم تو هم آن حج فقیرانی لذا
هم شدم از مشهدیها هم شدم از حاجیان
ضامن آهو رضا و ضامن ما هم رضاست
روز محشر خوش به حال جملۀ زهرائیان
هر که آمد پر شد از عطر ولایت شامهاش
خواندهام من، لذتی دارد زیارت نامهاش
با علی موسی الرضا ایران گلستان میشود
حافظ ایران ما، شاه خراسان میشود
نام زهرا مادرش با نام فرزندش جواد
هر کحا برده شود، صد مشکل آسان میشود
آفتاب صبح میتابد به ایوان طلا
مثل گنبد جلوۀ ایوان دو چندان میشود
گاهگاهی آفتاب اینجا طوافی میکند
گاه پشت گنبدش از شرم پنهان میشود
میزنم هر جا قدم این سوی و آن سوی حرم
ناخودآگاه آخرش ختم به ایوان میشود
گر کسی غیر مسلمان یک سفر آید به طوس
با نگاه ویژۀ سلطان مسلمان میشود
این تمام باور و این اعتقاد شیعه است
با نگاه خاصهاش، برکت فراوان میشود
فخر دارد آب سقا خانهاش بر سلسبیل
مست سقا خانهاش لبهای باران میشود
مستی این آب را در خود شرابش هم ندید
این رواق و صحن را جنت به خوابش هم ندید
گر بخواهد با اشاره خاک را در میکند
عشق او هر لحظه در قلبم تبلور میکند
او رئوف اهل بیت است و چنان جدش حسین
با نگاهی عالمیرا در دمی، حر میکند
قسمتم مشهد نگردد گر که سالی چند بار
قلب من در سینه احساس تأثر میکند
هیچ صاحب خانهای چون صاحبِ این خانه نیست
گر گدا کاهل بود، خود کاسه را پر میکند
فخر کردن هم خدایی فخر کردنهای ماست
هر که اربابش رضا باشد، تفاخر میکند
مادری دیدم که طفلش را رضا داده شفا
پای ایوان دارد از آقا تشکر میکند
مشتری دارد حریمش از جنان هم بیشتر
نان جنت را حریم طوس آجر میکند
هوش از سر میبرد از بس که جنات الرضا
جنت الاعلی هم احساس تحیر میکند
مدح ما حتی نمی از آب اقیانوس نیست
هیچ جائی در جهان کرببلا و طوس نیست