- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۲۱۸۱
- شماره مطلب: ۷۶۲۵
-
چاپ
چه مبارک سحری است
شب جمعه دل ما گفت علی، گفت حسین
رو به درگاه خدا گفت علی، گفت حسین
از همه رانده شده چشم بر این در دارد
بندهای غرق خطا گفت علی، گفت حسین
این شب جمعه شب قدر، شب توبۀ ماست
دل ما بین دعا گفت علی، گفت حسین
پر زد از صحن نجف محضر شش گوشۀ شاه
هر دل غمزده تا گفت علی، گفت حسین
روزهام نذر پدر، روضۀ من خرج پسر
غم جدا، غصه جدا گفت علی، گفت حسین
دل قرآن به سرم با دم سلطان نجف
کنج ایوان طلا گفت علی، گفت حسین
اربعین پای برهنه زائر از خاک نجف
تا خود کرببلا گفت علی، گفت حسین
مهدی فاطمه از توبۀ او راضی شد
هر که در نزد رضا گفت علی، گفت حسین
من و سرمایۀ عمرم که دل دربه دری است
تو و لبخند رضایت «چه مبارک سحری است»
-
خدا کند برسم کربلا، شب جمعه
هوا هوای حسینیهها، شب جمعه
رسیده این دل من تا خدا، شب جمعه
شب زیارت مخصوص سیدالشهدا
شب زیارت ارباب ما، شب جمعه
-
زمان پر زدن
چقدر نالۀ بی جان و بی صدا داری
به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری
گمان کنم که رسیده زمان پر زدنت
که زهر کینه اثر کرده و نوا داری
-
ستارۀ زخمی
تنهاترین غریب، کجایی پسر عمو؟
کشته مرا هوای جدایی پسر عمو
زخمیترین ستارۀ دارالامارهام
آمادهام برای رهایی، پسر عمو
-
نام مولایم علی، پیچیده بین علقمه
طبع من نذر نگاه پهلوان روزگار
عاشقش هستم، قرار از سینهام برده نگار
آمده شیر خدا در بیشه دنبال شکار
میگذارد دشمن مولای ما پا به فرار
چه مبارک سحری است
شب جمعه دل ما گفت علی، گفت حسین
رو به درگاه خدا گفت علی، گفت حسین
از همه رانده شده چشم بر این در دارد
بندهای غرق خطا گفت علی، گفت حسین
این شب جمعه شب قدر، شب توبۀ ماست
دل ما بین دعا گفت علی، گفت حسین
پر زد از صحن نجف محضر شش گوشۀ شاه
هر دل غمزده تا گفت علی، گفت حسین
روزهام نذر پدر، روضۀ من خرج پسر
غم جدا، غصه جدا گفت علی، گفت حسین
دل قرآن به سرم با دم سلطان نجف
کنج ایوان طلا گفت علی، گفت حسین
اربعین پای برهنه زائر از خاک نجف
تا خود کرببلا گفت علی، گفت حسین
مهدی فاطمه از توبۀ او راضی شد
هر که در نزد رضا گفت علی، گفت حسین
من و سرمایۀ عمرم که دل دربه دری است
تو و لبخند رضایت «چه مبارک سحری است»