- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۹/۲۷
- بازدید: ۱۲۳۳۰
- شماره مطلب: ۷۵۶
-
چاپ
ای جملۀ بلند جنون، تشنه قید تو
از بس که سینه زد دل من هر محرّمت
یک سینهسرخ شد دلم و پر زد از غمت
پر زد فراز شهر جهان، دید سوگوار
هر گوشه قد کشیده علمهای ماتمت
ای رودخانهها همه سقّای لشکرت
ای خمشده به زیر علم پشت عالمت
این نامههای توست که امروز میرسد
کوچه به کوچهای سر ما خاک ماتمت
پس هر درخت تیر شد و هر پرنده سنگ
ظهری که در محاصره کردم مجسّمت
ای حجم مختصر شدۀ عرش، دست و سر
چونت بریده شد که سوا کرد از همت
روز ازل ملائکه از شرم خون تو
پرپر شدند، دست به دامن شد آدمت
ای جملۀ بلند جنون، تشنه قید تو
فعل تو سر بریده شدن، خون متمّمت
میگریمت چنانکه یکی صخره چشمه را
با اینکه هر چه میشکنم نیست مرهمت
میخواهمت حساب کنم، کم میآورند
ارقام من، نمیرسد اصلاً به یک کمت
-
خورشید شیعه
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم -
تنها گل نچیدۀ تو
قلم زدند به خون سر بریدۀ تو
فرشتگان نگارندۀ جریدۀ تو
شب از دعای درختان روشن ملکوتگذشت کفتر آه به خون تپیدۀ تو
-
خیمۀ نور
شیعیان! رخت عزا بر تن کنید
کربلا در کربلا، شیون کنید
آفتاب غیرتِ حق، منجلی است
موسم سوگِ حسین بن علی است
-
قبلۀ قبیله
آسمانها، سوگوار کیستند؟
خیمهها، چشمانتظار کیستند؟
باغبانِ غنچههای یاس کو؟
بچّهها! آخر عمو عبّاس کو؟
ای جملۀ بلند جنون، تشنه قید تو
از بس که سینه زد دل من هر محرّمت
یک سینهسرخ شد دلم و پر زد از غمت
پر زد فراز شهر جهان، دید سوگوار
هر گوشه قد کشیده علمهای ماتمت
ای رودخانهها همه سقّای لشکرت
ای خمشده به زیر علم پشت عالمت
این نامههای توست که امروز میرسد
کوچه به کوچهای سر ما خاک ماتمت
پس هر درخت تیر شد و هر پرنده سنگ
ظهری که در محاصره کردم مجسّمت
ای حجم مختصر شدۀ عرش، دست و سر
چونت بریده شد که سوا کرد از همت
روز ازل ملائکه از شرم خون تو
پرپر شدند، دست به دامن شد آدمت
ای جملۀ بلند جنون، تشنه قید تو
فعل تو سر بریده شدن، خون متمّمت
میگریمت چنانکه یکی صخره چشمه را
با اینکه هر چه میشکنم نیست مرهمت
میخواهمت حساب کنم، کم میآورند
ارقام من، نمیرسد اصلاً به یک کمت