- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۹۷۲
- شماره مطلب: ۷۰۱۹
-
چاپ
در میان غصهها یک روز خوش بر خود ندید
از خرابه میرسد آوای دختر بچهای
میکشد آخر مرا غمهای دختر بچهای
در میان غصهها یک روز خوش بر خود ندید
پر شد از درد و بلا دنیای دختر بچهای
با یقین میگفت بابایم میآید از سفر
عالمی در حیرت از رویای دختر بچهای
من نفهمیدم چرا شد همچو دندانش سپید
گیسوان مشکی زیبای دختر بچهای
هرچه من با خود دو دو تا میکنم انصاف نیست
بشکند یک مرد جنگی پای دختر بچهای
زیر دست شوم بی ناموسها از دست رفت
صورت زیباتر از زیبای دختر بچهای
با اشاره بعد از این با عمه میگوید سخن
در نمیآید صدا از نای دختر بچهای
گیرم آغوش پدر هم سلب شد، دیگر چرا
گوشۀ ویرانهای شد جای دختر بچهای
بگذرم از روضهها این خط آخر کافی است
میرسد در یک طبق بابای دختر بچهای
-
سلوک عاشقی
زرق و برق سفرۀ شاهانه میخواهم چه کار؟
اشک چشمم هست، آب و دانه میخواهم چه کار؟
اولین شرط سلوک عاشقی، آوارگی ست
از ازل دربه درم، کاشانه میخواهم چه کار؟
-
سیب نوبر
از ملائک پر شده دور و بر ام البنین
بهر دیدار توای تاج سر ام البنین
آمدی از آسمان و عطر خوشبوی تنت
شهر را پر کرده سیب نوبر ام البنین
-
لباس شمر به تن کرد و منع آبت کرد
رسیده جان به لب اطهرت؛ ابالهادی
نشسته پیک اجل در برت؛ ابالهادی!
دوباره قصۀ زهر و دوباره نامردی
کبود شد همۀ پیکرت؛ ابالهادی!
-
میان روضۀ تو از هلال یاد میشود
یکی بخیل میشود، یکی جواد میشود
یکی مرید میشود، یکی مراد میشود
یکی امیر میشود، برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر، عبد خانهزاد میشود
در میان غصهها یک روز خوش بر خود ندید
از خرابه میرسد آوای دختر بچهای
میکشد آخر مرا غمهای دختر بچهای
در میان غصهها یک روز خوش بر خود ندید
پر شد از درد و بلا دنیای دختر بچهای
با یقین میگفت بابایم میآید از سفر
عالمی در حیرت از رویای دختر بچهای
من نفهمیدم چرا شد همچو دندانش سپید
گیسوان مشکی زیبای دختر بچهای
هرچه من با خود دو دو تا میکنم انصاف نیست
بشکند یک مرد جنگی پای دختر بچهای
زیر دست شوم بی ناموسها از دست رفت
صورت زیباتر از زیبای دختر بچهای
با اشاره بعد از این با عمه میگوید سخن
در نمیآید صدا از نای دختر بچهای
گیرم آغوش پدر هم سلب شد، دیگر چرا
گوشۀ ویرانهای شد جای دختر بچهای
بگذرم از روضهها این خط آخر کافی است
میرسد در یک طبق بابای دختر بچهای