- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۷۵۴
- شماره مطلب: ۶۹۱۰
-
چاپ
شبنم از آینهات پاک کن ای خورشیدم!
من عاشق که به شوق یرنی میمیرم
آخر از عشق تو روزی علنی میمیرم
فقط این بار به تو رو زدهام تا نروی
اگر از خواهر خود دل بکنی میمیرم
شبنم از آینهات پاک کن ای خورشیدم!
من همان لحظه که تو میشکنی میمیرم
هر سر موی تو را با دل من پیوند است
شانه بر موی پریشان بزنی میمیرم
بعد از این با غم دوری تو آخر چه کنم؟
چه بگویی چه نگویی سخنی، میمیرم
جان من! یوسف من! پیرهن کهنه بپوش
چون ببینم که تو بی پیرهنی میمیرم
نگرانم نکند لحظۀ آخر، مادر
هی بگوید گل من بی کفنی؟ میمیرم
اگر از غصه زمین گیر شود در گودال
با غم داغ مدینه حسنی، میمیرم
-
چی میشه دلم رو کربلا کنی؟
دوباره میرم یه گوشه بشینم
تا که خلوتی کنم با دفترممیخوام امشب فقط از حرم بگم
نمیخوام یه ذره هم طفره برم -
گلدستههای نیزه
قلبش شکسته بود و نگاهش به راه بود
پژمرده از ندیدن خورشید و ماه بود
با آنکه رنگ چادر او رفت در مسیر
از هر طرف اسیر هجوم نگاه بود
-
در خرابه مصرعی از زندگیام طی شده
با لب تشنه نگاهی پر تمنا میرود
ساحل چشمی به استقبال دریا میرود
با دعا چشم تری باشد یقیناً با شتاب
روی بال عرشیان تا عرش اعلا میرود
شبنم از آینهات پاک کن ای خورشیدم!
من عاشق که به شوق یرنی میمیرم
آخر از عشق تو روزی علنی میمیرم
فقط این بار به تو رو زدهام تا نروی
اگر از خواهر خود دل بکنی میمیرم
شبنم از آینهات پاک کن ای خورشیدم!
من همان لحظه که تو میشکنی میمیرم
هر سر موی تو را با دل من پیوند است
شانه بر موی پریشان بزنی میمیرم
بعد از این با غم دوری تو آخر چه کنم؟
چه بگویی چه نگویی سخنی، میمیرم
جان من! یوسف من! پیرهن کهنه بپوش
چون ببینم که تو بی پیرهنی میمیرم
نگرانم نکند لحظۀ آخر، مادر
هی بگوید گل من بی کفنی؟ میمیرم
اگر از غصه زمین گیر شود در گودال
با غم داغ مدینه حسنی، میمیرم