- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۱۷۶
- شماره مطلب: ۶۸۷۵
-
چاپ
در کرب و بلا قاعدۀ شعر به هم ریخت
بر تشنه محال است که آبی نفرستند
از ساغرشان جرعۀ شرابی نفرستند
بین دو حرم هروله کردیم محال است
از چشمۀ زمزم می نابی نفرستند
باور نتوان کرد سلامی بفرستیم
آنگاه از این خانه جوابی نفرستند
دیوار حرم شسته به اشک است، بگویید
تا قمصریان عطر و گلابی نفرستند
بی گریه تباکی کن و بی اشک تظاهر
حاشا که بر این گریه ثوابی نفرستند
عمریست اگرچه وسط نیل نشستیم
از برکت این خانه عذابی نفرستند
لب تشنه نبودیم در این شهر وگرنه
بر تشنه محال است که آبی نفرستند
در کرب و بلا قاعدۀ شعر به هم ریخت
بر تشنه محال است که آبی بفرستند
در کرب و بلا قاعدۀ شعر به هم ریخت
بر تشنه محال است که آبی نفرستند
از ساغرشان جرعۀ شرابی نفرستند
بین دو حرم هروله کردیم محال است
از چشمۀ زمزم می نابی نفرستند
باور نتوان کرد سلامی بفرستیم
آنگاه از این خانه جوابی نفرستند
دیوار حرم شسته به اشک است، بگویید
تا قمصریان عطر و گلابی نفرستند
بی گریه تباکی کن و بی اشک تظاهر
حاشا که بر این گریه ثوابی نفرستند
عمریست اگرچه وسط نیل نشستیم
از برکت این خانه عذابی نفرستند
لب تشنه نبودیم در این شهر وگرنه
بر تشنه محال است که آبی نفرستند
در کرب و بلا قاعدۀ شعر به هم ریخت
بر تشنه محال است که آبی بفرستند