مشخصات شعر

امشب و فردا

امشب شهادت نامۀ عشاق امضا می‌شود

فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود

 

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی

فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می‌شود

 

امشب بود بر پا اگر، این خیمۀ شاهنشهی

فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا می‌شود

 

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی

فردا صدای الأمان، زین دشت بر پا می‌شود

 

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است

فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می‌شود

 

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده‌اند

فردا به زیر خارها، گم گشته پیدا می‌شود

 

امشب رقیه حلقۀ زرین اگر دارد به گوش

فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می‌شود

 

امشب به خیل تشنگان، عبّاس باشد پاسبان

فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می‌شود

 

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست

فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می‌شود

 

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش

فردا چو گل‌ها پیکرش، پا مال اعدا می‌شود

 

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را

فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می‌شود

 

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین

فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود

 

امشب سر سِرّ خدا، بر دامن زینب بوَد

فردا انیس خولی و دیر نصاری می‌شود

 

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد «حسان»

فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می‌شود

امشب و فردا

امشب شهادت نامۀ عشاق امضا می‌شود

فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود

 

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی

فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می‌شود

 

امشب بود بر پا اگر، این خیمۀ شاهنشهی

فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا می‌شود

 

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی

فردا صدای الأمان، زین دشت بر پا می‌شود

 

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است

فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می‌شود

 

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده‌اند

فردا به زیر خارها، گم گشته پیدا می‌شود

 

امشب رقیه حلقۀ زرین اگر دارد به گوش

فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می‌شود

 

امشب به خیل تشنگان، عبّاس باشد پاسبان

فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می‌شود

 

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست

فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می‌شود

 

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش

فردا چو گل‌ها پیکرش، پا مال اعدا می‌شود

 

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را

فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می‌شود

 

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین

فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود

 

امشب سر سِرّ خدا، بر دامن زینب بوَد

فردا انیس خولی و دیر نصاری می‌شود

 

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد «حسان»

فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می‌شود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×