- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۳۳۷
- شماره مطلب: ۶۴۴۰
-
چاپ
عشق مجنون گشت در دشت و بیابان بلا
میدهد از غم خبر حال خراب ذوالجناح
اضطراب افکنده بر دل، اضطراب ذوالجناح
عشق مجنون گشت در دشت و بیابان بلا
چرخ افتاد از نفس پیش شتاب ذوالجناح
محشرکبری به پا شد از حرم تا قتلگاه
انقلابی شد عیان از انقلاب ذوالجناح
دشت را کرده پر از نور خداوند مبین
آفتاب افتاده گویا از رکاب ذوالجناح
از گلی پرپر شده آورده با خود او خبر
از گل زهرا بود بوی گلاب ذوالجناح
آتشی افتاد در بین حرم با دیدنش
ملتهب شد قلبها از التهاب ذوالجناح
در حرم وقتی که آمد از سؤال اهل بیت
الظیمه الظیمه شد جواب ذوالجناح
چون نگاه او به حال زینب کبری فتاد
موج زد آشوب و غم در پیچ و تاب ذوالجناح
گریههای کودکان منتظر آتش فکند
بر وجود زخمی و جان کباب ذوالجناح
بس که زد سر بر زمین جان داد از داغ امام
جان فدای چهرۀ از خون خضاب ذوالجناح
ای«وفائی» هرکه دارد در دلش مهر حسین
گریه دارد از ملال بی حساب ذوالجناح
-
هیهات منّا الذله
خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله
پیچید بین صحرا، هیهات منّا الذله
تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی
در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله
-
سلام ما به دل داغدیدۀ سجّاد
سلام ما به مدینه، به قبلۀ جانش
سلام ما به رسول الله و گلستانش
سلام ما به حریمی که مهبط وحی است
که جبرئیل امین خادم است و دربانش
-
دل شعلهور
از شرار دل من چشم ترم میسوزد
دل من بیشتر از زخم سرم میسوزد
مثل نخلی که فتاده است کنار دریا
دل گرفته شرر و چشم ترم میسوزد
-
علقمه عطر گل یاس گرفت
چه بلایی است خدایا به سرم آمده است؟
از ره دور غمی در نظرم آمده است
تا پذیرای غمی سخت شوم، باردگر
اشک غم بدرقۀ چشم ترم آمده است
عشق مجنون گشت در دشت و بیابان بلا
میدهد از غم خبر حال خراب ذوالجناح
اضطراب افکنده بر دل، اضطراب ذوالجناح
عشق مجنون گشت در دشت و بیابان بلا
چرخ افتاد از نفس پیش شتاب ذوالجناح
محشرکبری به پا شد از حرم تا قتلگاه
انقلابی شد عیان از انقلاب ذوالجناح
دشت را کرده پر از نور خداوند مبین
آفتاب افتاده گویا از رکاب ذوالجناح
از گلی پرپر شده آورده با خود او خبر
از گل زهرا بود بوی گلاب ذوالجناح
آتشی افتاد در بین حرم با دیدنش
ملتهب شد قلبها از التهاب ذوالجناح
در حرم وقتی که آمد از سؤال اهل بیت
الظیمه الظیمه شد جواب ذوالجناح
چون نگاه او به حال زینب کبری فتاد
موج زد آشوب و غم در پیچ و تاب ذوالجناح
گریههای کودکان منتظر آتش فکند
بر وجود زخمی و جان کباب ذوالجناح
بس که زد سر بر زمین جان داد از داغ امام
جان فدای چهرۀ از خون خضاب ذوالجناح
ای«وفائی» هرکه دارد در دلش مهر حسین
گریه دارد از ملال بی حساب ذوالجناح