- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۴۹۷
- شماره مطلب: ۶۴۲۶
-
چاپ
وارث غدیر
تیری که شد خطیر، حسن بوده
هم پیر هم مسیر، حسن بوده
بی آنکه دست باز کند سائل
همواره دست گیر، حسن بوده
از سفره داریاش، نه که از سفره
آنکه نگشته سیر، حسن بوده
تا هست شیر رزم علی هست و
تا بوده بچه شیر، حسن بوده
بی شک حسین، امیر اگرهم شد
قبلش فقط امیر، حسن بوده
بر جنگ اگر حسین تعمّد داشت
بر صلح ناگزیر، حسن بوده
هم وارث اهانت در کوچه
هم وارث غدیر، حسن بوده
آن سربلند دهر که روزی شد؛
د رتشت سر به زیر، حسن بوده
دوری که رفت زود حسینش بود
زودی که گشت دیر، حسن بوده
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
وارث غدیر
تیری که شد خطیر، حسن بوده
هم پیر هم مسیر، حسن بوده
بی آنکه دست باز کند سائل
همواره دست گیر، حسن بوده
از سفره داریاش، نه که از سفره
آنکه نگشته سیر، حسن بوده
تا هست شیر رزم علی هست و
تا بوده بچه شیر، حسن بوده
بی شک حسین، امیر اگرهم شد
قبلش فقط امیر، حسن بوده
بر جنگ اگر حسین تعمّد داشت
بر صلح ناگزیر، حسن بوده
هم وارث اهانت در کوچه
هم وارث غدیر، حسن بوده
آن سربلند دهر که روزی شد؛
د رتشت سر به زیر، حسن بوده
دوری که رفت زود حسینش بود
زودی که گشت دیر، حسن بوده