- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۲۰۰۱
- شماره مطلب: ۶۳۸۵
-
چاپ
شام عزا
بر خاک کربلاست اگر پیکر حسین
امشب رسیده است به کوفه سرحسین
ای آسمان بنال که از ظلم کوفیان
خاکستر تنور شده بستر حسین
سرخ است گر که خاک ز خون گلوی او
خاکستری شده ست رخ انور حسین
امشب شب زیارت و شام عزا بُود
بنشسته در محیط غمش مادر حسین
آهسته تر بنال دل من، که فاطمه
احیا گرفته است کنار سرحسین
خون از لبان اطهر او پاک میکند
گلبوسه میزند به رخ اطهر حسین
خوناب میکند به روی خاک غم روان
اشکی که میچکد به روی حنجر حسین
در محفل غمی که به پا کرده فاطمـه
خالی ست جای خواهر غمپرور حسین
پرپر شده ست گرچه «وفائی» وجود او
شاداب مانده است گل باور حسین
-
هیهات منّا الذله
خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله
پیچید بین صحرا، هیهات منّا الذله
تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی
در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله
-
سلام ما به دل داغدیدۀ سجّاد
سلام ما به مدینه، به قبلۀ جانش
سلام ما به رسول الله و گلستانش
سلام ما به حریمی که مهبط وحی است
که جبرئیل امین خادم است و دربانش
-
دل شعلهور
از شرار دل من چشم ترم میسوزد
دل من بیشتر از زخم سرم میسوزد
مثل نخلی که فتاده است کنار دریا
دل گرفته شرر و چشم ترم میسوزد
-
علقمه عطر گل یاس گرفت
چه بلایی است خدایا به سرم آمده است؟
از ره دور غمی در نظرم آمده است
تا پذیرای غمی سخت شوم، باردگر
اشک غم بدرقۀ چشم ترم آمده است
شام عزا
بر خاک کربلاست اگر پیکر حسین
امشب رسیده است به کوفه سرحسین
ای آسمان بنال که از ظلم کوفیان
خاکستر تنور شده بستر حسین
سرخ است گر که خاک ز خون گلوی او
خاکستری شده ست رخ انور حسین
امشب شب زیارت و شام عزا بُود
بنشسته در محیط غمش مادر حسین
آهسته تر بنال دل من، که فاطمه
احیا گرفته است کنار سرحسین
خون از لبان اطهر او پاک میکند
گلبوسه میزند به رخ اطهر حسین
خوناب میکند به روی خاک غم روان
اشکی که میچکد به روی حنجر حسین
در محفل غمی که به پا کرده فاطمـه
خالی ست جای خواهر غمپرور حسین
پرپر شده ست گرچه «وفائی» وجود او
شاداب مانده است گل باور حسین