- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
- بازدید: ۸۵۱
- شماره مطلب: ۶۱۶۰
-
چاپ
بزرگ زادۀ آزاده
سلام ما به شُکوه آفرین بزم جلال!
بزرگ زادۀ آزاده، «نافع بن هلال»
از او که خوانده حسینش ز بهترین اصحاب
چگونه مدح سرایم که هست ناطقه، لال
به نطق محکم خود، شام و روز عاشورا
ببُرد ز آینۀ قلب اهل بیت، ملال
بگفت: بی تو حسین! زندگی مراست، حرام
زهی! که زحمت مادر بر او حلال، حلال
ز بیم حملۀ او، خصم را نبود قرار
ز ضرب نیزه و تیغش، عدو نداشت مجال
نوشته بود به هر چوب تیر، نامش را
از آنکه تا نشود ضربِ دست او، پامال
پس از قتال فراوان، اسیر دشمن شد
ولی نکرد تذلّل به پیش قوم ضلال
شکسته بود، دو دستش که دست او بستند
که رشته رشتۀ جانش ز تیغ بگسستند
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
بزرگ زادۀ آزاده
سلام ما به شُکوه آفرین بزم جلال!
بزرگ زادۀ آزاده، «نافع بن هلال»
از او که خوانده حسینش ز بهترین اصحاب
چگونه مدح سرایم که هست ناطقه، لال
به نطق محکم خود، شام و روز عاشورا
ببُرد ز آینۀ قلب اهل بیت، ملال
بگفت: بی تو حسین! زندگی مراست، حرام
زهی! که زحمت مادر بر او حلال، حلال
ز بیم حملۀ او، خصم را نبود قرار
ز ضرب نیزه و تیغش، عدو نداشت مجال
نوشته بود به هر چوب تیر، نامش را
از آنکه تا نشود ضربِ دست او، پامال
پس از قتال فراوان، اسیر دشمن شد
ولی نکرد تذلّل به پیش قوم ضلال
شکسته بود، دو دستش که دست او بستند
که رشته رشتۀ جانش ز تیغ بگسستند