مشخصات شعر

شب‌های جمعه راهی کرب و بلا شوم

 

من گریه می‌کنم که مصفّا کنی مرا

مانند قطره راهی دریا کنی مرا

 

گرچه برای روضۀ تو کم گذاشتم

دارم امید این که تماشا کنی مرا

 

با این دو قطره اشک عزایی که ریختم

اصلاً بعید نیست مسیحا کنی مرا

 

من را در این لباس عزایت کفن نما

تا پیش چشم فاطمه زیبا کنی مرا

 

آن قدر بین روضۀ تو گریه می‌کنم

تا بین نوکران خودت جا کنی مرا

 

گشتم مریض خستۀ دارالشفای تو

با این بهانه‌ای که مداوا کنی مرا

 

دور است از کرامت بی انتهای تو

در روز حشر آیی و رسوا کنی مرا

 

شب‌های جمعه راهی کرب و بلا شوم

تا همنشین حضرت زهرا کنی مرا

 

در بین گریه‌ام به سر و سینه می‌زنم

تا داغدار زینب کبری کنی مرا

 

شب‌های جمعه راهی کرب و بلا شوم

 

من گریه می‌کنم که مصفّا کنی مرا

مانند قطره راهی دریا کنی مرا

 

گرچه برای روضۀ تو کم گذاشتم

دارم امید این که تماشا کنی مرا

 

با این دو قطره اشک عزایی که ریختم

اصلاً بعید نیست مسیحا کنی مرا

 

من را در این لباس عزایت کفن نما

تا پیش چشم فاطمه زیبا کنی مرا

 

آن قدر بین روضۀ تو گریه می‌کنم

تا بین نوکران خودت جا کنی مرا

 

گشتم مریض خستۀ دارالشفای تو

با این بهانه‌ای که مداوا کنی مرا

 

دور است از کرامت بی انتهای تو

در روز حشر آیی و رسوا کنی مرا

 

شب‌های جمعه راهی کرب و بلا شوم

تا همنشین حضرت زهرا کنی مرا

 

در بین گریه‌ام به سر و سینه می‌زنم

تا داغدار زینب کبری کنی مرا

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×