- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۳۰۰۰
- شماره مطلب: ۵۹۳۴
-
چاپ
همنفس آفتاب
سوخته مادر، چطور شیر بیاید؟
کاش که یک قطره آب گیر بیاید
نیست برای من آبدارتر از این
گفت به مادر علی که تیر بیاید
بوسه آخر زد و به دست پدر و داد
مثل اجل که تیر دیر بیاید
داغ پسر، دستگاه شور و رباب و...
ناله که باید، از این مسیر بیاید
خواست خدا، مادر رقیه شود، او
یاور زینب شود اسیر بیاید
محسن و زهرا، رباب و اصغر، گویا
خواست مراعات او، نظیر بیاید
آبله، زنجیر و زخم... سوغات این است
قافله وقتی که، از کویر بیاید
فکر نکردید، او ارباب جوان است
باید از این داغ و درد، پیر بیاید
هم نفس آفتاب بوده، و باید
در نظرش سایهها، حقیر بیاید
همنفس آفتاب
سوخته مادر، چطور شیر بیاید؟
کاش که یک قطره آب گیر بیاید
نیست برای من آبدارتر از این
گفت به مادر علی که تیر بیاید
بوسه آخر زد و به دست پدر و داد
مثل اجل که تیر دیر بیاید
داغ پسر، دستگاه شور و رباب و...
ناله که باید، از این مسیر بیاید
خواست خدا، مادر رقیه شود، او
یاور زینب شود اسیر بیاید
محسن و زهرا، رباب و اصغر، گویا
خواست مراعات او، نظیر بیاید
آبله، زنجیر و زخم... سوغات این است
قافله وقتی که، از کویر بیاید
فکر نکردید، او ارباب جوان است
باید از این داغ و درد، پیر بیاید
هم نفس آفتاب بوده، و باید
در نظرش سایهها، حقیر بیاید