- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۱۱۸۵۴
- شماره مطلب: ۵۸۵۰
-
چاپ
غارت خرگاه
چون ز کار قتل شه پرداختند
سوی خرگاهش به غارت تاختند
حمله بردند از سر خیرهسری
جُسته سبقت هر یکی بر دیگری،
سوی خرگاهی که زلف حور عین
بُد طنابش، خادمش «روحالامین»
خیمهای کز عرش و کرسی کم نبود
وندر آن جز قدسیان، مَحرم نبود
مُلک دین، بیافسر و بیتاج شد
وآنچه بُد در خیمهها، تاراج شد
الغرض؛ غارت شد آن اطهرخیام
کش ملائک داشت، پاس احترام
آتش جور و جفا افروختند
خیمهها آتش زدند و سوختند
تا که آتش، شعلهاش بالا گرفت
آسمان را دود «واویلا» گرفت
بانوان بنْهاده روی اندر فرار
در بیابانها به روی سنگ و خار
چون کبوتر کش بسوزند آشیان
در بیابان، کودکان، بیخانمان
بانگ «واجدّاه» و «وابوالقاسماه»
بر شده از دشت و هامون تا به ماه
-
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله ناممهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است -
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله نام
مهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است
-
پیام محبوب
در ره عشق، عجب شهرت و نامی دارم
هر دم از جانب محبوب، پیامی دارم
داستانی است مرا بر سر هر رهگذری
بر سر هر گذری، شورش عامی دارم
-
عزای پدر
آتش دشمن چو خیمهگاه بگیرد
دامن هر طفل بیگناه بگیرد
آه یتیمان ز قلب زار برآید
آینهی چرخ، دود آه بگیرد
غارت خرگاه
چون ز کار قتل شه پرداختند
سوی خرگاهش به غارت تاختند
حمله بردند از سر خیرهسری
جُسته سبقت هر یکی بر دیگری،
سوی خرگاهی که زلف حور عین
بُد طنابش، خادمش «روحالامین»
خیمهای کز عرش و کرسی کم نبود
وندر آن جز قدسیان، مَحرم نبود
مُلک دین، بیافسر و بیتاج شد
وآنچه بُد در خیمهها، تاراج شد
الغرض؛ غارت شد آن اطهرخیام
کش ملائک داشت، پاس احترام
آتش جور و جفا افروختند
خیمهها آتش زدند و سوختند
تا که آتش، شعلهاش بالا گرفت
آسمان را دود «واویلا» گرفت
بانوان بنْهاده روی اندر فرار
در بیابانها به روی سنگ و خار
چون کبوتر کش بسوزند آشیان
در بیابان، کودکان، بیخانمان
بانگ «واجدّاه» و «وابوالقاسماه»
بر شده از دشت و هامون تا به ماه