- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۱۷۳۳
- شماره مطلب: ۵۸۰۲
-
چاپ
تضرّع
شاه راه چون شد وداع آخرین
شد سکینه در برش اندوهگین
آمد آمد با دو چشم خونفشان
بر گرفت از ذوالجناح شه، عنان
خیمه زد آهش به اوج مهر و ماه
عالمی را کرد شب از دود آه
چشم، گریان؛ سینه، سوزان؛ دل، کباب
با تضرّع بوسهزن شه را رکاب
گِرد شمع عارض شاه حجاز
همچنان پروانه در سوز و گداز
شمس دین از پشت زین آمد فرود
گَرد غم را از رخ آن مه زدود
بوسه زد بر عارض چون گلشنش
بعد از آن بنْشانْد روی دامنش
یافت شه چون آگهی از حال او
شد پریشانحال از احوال او
پس زبان بهر تسلّایش گشاد
بر سرش دست نوازش بر نهاد
کای ز تو، روشن دو چشمان ترم!
ای سکینه! نازدانهدخترم!
نامده هنگامۀ زاری هنوز
ز آه جانسوزت جهانی را مسوز
ناله کمتر کن تو، ای مرغ چمن!
جان بابا! آتشم بر جان مزن
ز اشک چشمانت، مکن بابت غمین
گریهها در پیش داری بعد از این
بس کن، «آذر»! آذر افکندی به جان
زین بیان جانگداز اندر جهان
-
هلال زینب
کوفیان را دیده از غم، اشکبار
اندر آن هنگامه از خرد و کبار
بانوی دین دید چون افغانشان
از مصائب، دیدهی گریانشان،
-
بیتالاحزان
باز گشتم با غم و محنت، قرین
یادم آمد از غم «امّالبنین»
شد ز دشت کربلا چون باخبر
«بیتالاحزان» در بقیعش شد مقر
-
یا جّدا!
چون «بشیر» از امر زینالعابدین
وارد شهر مدینه شد غمین
بانگ زد: یا اهل یثرب! خاص و عام
بعد از این اندر مدینه «لامُقام»
-
بوی مشک
اهل بیت شاه دین با صد نوا
بار بر بستند از شام بلا
ره بپیمودند چندی بیقرار
تا که دشت کربلا شد آشکار
تضرّع
شاه راه چون شد وداع آخرین
شد سکینه در برش اندوهگین
آمد آمد با دو چشم خونفشان
بر گرفت از ذوالجناح شه، عنان
خیمه زد آهش به اوج مهر و ماه
عالمی را کرد شب از دود آه
چشم، گریان؛ سینه، سوزان؛ دل، کباب
با تضرّع بوسهزن شه را رکاب
گِرد شمع عارض شاه حجاز
همچنان پروانه در سوز و گداز
شمس دین از پشت زین آمد فرود
گَرد غم را از رخ آن مه زدود
بوسه زد بر عارض چون گلشنش
بعد از آن بنْشانْد روی دامنش
یافت شه چون آگهی از حال او
شد پریشانحال از احوال او
پس زبان بهر تسلّایش گشاد
بر سرش دست نوازش بر نهاد
کای ز تو، روشن دو چشمان ترم!
ای سکینه! نازدانهدخترم!
نامده هنگامۀ زاری هنوز
ز آه جانسوزت جهانی را مسوز
ناله کمتر کن تو، ای مرغ چمن!
جان بابا! آتشم بر جان مزن
ز اشک چشمانت، مکن بابت غمین
گریهها در پیش داری بعد از این
بس کن، «آذر»! آذر افکندی به جان
زین بیان جانگداز اندر جهان