- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
- بازدید: ۱۹۶۴
- شماره مطلب: ۵۷۸۱
-
چاپ
قبلۀ قبیله
آسمانها، سوگوار کیستند؟
خیمهها، چشمانتظار کیستند؟
باغبانِ غنچههای یاس کو؟
بچّهها! آخر عمو عبّاس کو؟
ای برادر! این منم، عبّاسِ تو
تا که هستم زنده، دارم پاس تو
آمدم اهل تو را یاری کنم
تا سپاهت را علمداری کنم
هین! مباد اهل حرم در تاب و تب
من بمانم زنده و تو تشنهلب
رخصتم دِه تا دل از جان برکنم
حمله آرم، خیل دشمن بشکنم
آه! از آن ساعت که فخر کائنات
مشک را پُر کرد از آب فرات
آب را در مشت خود کرد و نخورْد
سمت خیلِ تشنگانش خواست بُرد
در فرات افتاد آنجا عکسِ ماه
آه! ای عبّاس!...، ای عبّاس!... آه!
قطرهقطره آب از مُشت تو ریخت
خون شد و از لای انگشت تو ریخت
نیزهها، سمت قدش، مایل شدند
بین عبّاس و حرم، حایل شدند
ارغوانی شد همه روی زمین
تا که ماه افتاد از بالای زین
ماه بر خاکِ عطش، جان داده بود
بازوی باران به خاک افتاده بود
-
خورشید شیعه
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم -
تنها گل نچیدۀ تو
قلم زدند به خون سر بریدۀ تو
فرشتگان نگارندۀ جریدۀ تو
شب از دعای درختان روشن ملکوتگذشت کفتر آه به خون تپیدۀ تو
-
خیمۀ نور
شیعیان! رخت عزا بر تن کنید
کربلا در کربلا، شیون کنید
آفتاب غیرتِ حق، منجلی است
موسم سوگِ حسین بن علی است
قبلۀ قبیله
آسمانها، سوگوار کیستند؟
خیمهها، چشمانتظار کیستند؟
باغبانِ غنچههای یاس کو؟
بچّهها! آخر عمو عبّاس کو؟
ای برادر! این منم، عبّاسِ تو
تا که هستم زنده، دارم پاس تو
آمدم اهل تو را یاری کنم
تا سپاهت را علمداری کنم
هین! مباد اهل حرم در تاب و تب
من بمانم زنده و تو تشنهلب
رخصتم دِه تا دل از جان برکنم
حمله آرم، خیل دشمن بشکنم
آه! از آن ساعت که فخر کائنات
مشک را پُر کرد از آب فرات
آب را در مشت خود کرد و نخورْد
سمت خیلِ تشنگانش خواست بُرد
در فرات افتاد آنجا عکسِ ماه
آه! ای عبّاس!...، ای عبّاس!... آه!
قطرهقطره آب از مُشت تو ریخت
خون شد و از لای انگشت تو ریخت
نیزهها، سمت قدش، مایل شدند
بین عبّاس و حرم، حایل شدند
ارغوانی شد همه روی زمین
تا که ماه افتاد از بالای زین
ماه بر خاکِ عطش، جان داده بود
بازوی باران به خاک افتاده بود