مشخصات شعر

قرب وطن

چه کاروان؟ که متاع گران‌بها دارند

خبر ز گرمی بازار کربلا دارند

 

گرفته‌اند عجب بارها ز جنس بلا

چه سود‌ها؟ که ز سرمایه‌ی بلا دارند

 

هزار مرحله در راه شام طی کردند

کنون که ره به سر آمد، نه سر، نه پا دارند

 

خلاص اگر چه ز زنجیر خصم سنگ‌‌دلند

ولی چه سود؟ که دل‌های مبتلا دارند

 

ز سیر سرو و گلِ دشتِ کربلا آیند

عجیب نیست، اگر بوی آشنا دارند

 

دل خراب و لب خشک و چشم تر، قد خم

بیا ببین که به راه وفا، چها دارند

 

چو واقفند ز غوغای نینوا زین ره

به شور آمده‌اند و چو نی، نوا دارند

 

ز شور آن شه بی‌سر ز پا درافتادند

فدای غیرت ایشان! عجب وفا‌دارند!

 

شنیده‌اند ز بس ناله‌ی سکینه به راه

هنوز گوش به آوازه‌ی درا دارند

 

شکست کشتی آل علی به بحر بلا

کنون نه بحر و نه لنگر، نه ناخدا دارند

 

به لب شکایت شام و به دل غم کوفه

ز جور خصم چه گویم؟ چه ماجرا دارند

 

رسیده‌اند به قُرب وطن اگر چه ولی

ز انتظار شهی، چشم در قفا دارند

 

قرب وطن

چه کاروان؟ که متاع گران‌بها دارند

خبر ز گرمی بازار کربلا دارند

 

گرفته‌اند عجب بارها ز جنس بلا

چه سود‌ها؟ که ز سرمایه‌ی بلا دارند

 

هزار مرحله در راه شام طی کردند

کنون که ره به سر آمد، نه سر، نه پا دارند

 

خلاص اگر چه ز زنجیر خصم سنگ‌‌دلند

ولی چه سود؟ که دل‌های مبتلا دارند

 

ز سیر سرو و گلِ دشتِ کربلا آیند

عجیب نیست، اگر بوی آشنا دارند

 

دل خراب و لب خشک و چشم تر، قد خم

بیا ببین که به راه وفا، چها دارند

 

چو واقفند ز غوغای نینوا زین ره

به شور آمده‌اند و چو نی، نوا دارند

 

ز شور آن شه بی‌سر ز پا درافتادند

فدای غیرت ایشان! عجب وفا‌دارند!

 

شنیده‌اند ز بس ناله‌ی سکینه به راه

هنوز گوش به آوازه‌ی درا دارند

 

شکست کشتی آل علی به بحر بلا

کنون نه بحر و نه لنگر، نه ناخدا دارند

 

به لب شکایت شام و به دل غم کوفه

ز جور خصم چه گویم؟ چه ماجرا دارند

 

رسیده‌اند به قُرب وطن اگر چه ولی

ز انتظار شهی، چشم در قفا دارند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×