مشخصات شعر

شب چهلّم

دوباره آمده‌ای امّا، چقدر خسته و تنهایی

دوباره نوحه بخوان، زینب‌! دوباره با همه گویایی

 

صدای غم‌زده‌ات، بانو! به گوش دشت که می‌پیچد

ز خیمه‌های حرم انگار، شنیده می‌شود آوایی

 

بگو به اهل حرم، آرام، علیّ کوچک تو، خواب است

ربابِ غم‌زده را دریاب، نخوانَد این همه لالایی

 

سرت شکسته چرا؟ خواهر! کبودیِ بدنت از چیست؟

چه کرده طول سفر با تو؟ که مثل حضرت زهرایی

 

پرنده‌ها همه برگشتند، ولی کبوتر کوچک نیست

کجاست دختر شیرینم؟ کجاست بلبل بابایی؟

 

غریب، از سفر اندوه، رسیده‌ایّ و چرا اوّل

به جای گودی قربان‌گاه، کنار علقمه می‌آیی؟

 

شب چهلّم خورشید است، ستاره‌ها همه گریانند

وَ ماهِ مرثیه با زینب‌، دمیده است به زیبایی

شب چهلّم

دوباره آمده‌ای امّا، چقدر خسته و تنهایی

دوباره نوحه بخوان، زینب‌! دوباره با همه گویایی

 

صدای غم‌زده‌ات، بانو! به گوش دشت که می‌پیچد

ز خیمه‌های حرم انگار، شنیده می‌شود آوایی

 

بگو به اهل حرم، آرام، علیّ کوچک تو، خواب است

ربابِ غم‌زده را دریاب، نخوانَد این همه لالایی

 

سرت شکسته چرا؟ خواهر! کبودیِ بدنت از چیست؟

چه کرده طول سفر با تو؟ که مثل حضرت زهرایی

 

پرنده‌ها همه برگشتند، ولی کبوتر کوچک نیست

کجاست دختر شیرینم؟ کجاست بلبل بابایی؟

 

غریب، از سفر اندوه، رسیده‌ایّ و چرا اوّل

به جای گودی قربان‌گاه، کنار علقمه می‌آیی؟

 

شب چهلّم خورشید است، ستاره‌ها همه گریانند

وَ ماهِ مرثیه با زینب‌، دمیده است به زیبایی

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×