- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۶۹۰۴
- شماره مطلب: ۵۳۱۵
-
چاپ
هم سنگر زینب
ای زینب دوّم محمّد!
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهر خویش، هست زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام «امّکلثوم»
ریحانهی مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
توحید ز منطق تو، پیروز
هفتاد و دو داغ دیده، یک روز
عصمت ز تو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا، دُر حسینی
حقّا که تفاخر حسینی
توحید به چون تو، عشق ورزید
دشمن ز خطابهی تو لرزید
یک آیه ز آیههای کوثر
در حنجرهات صدای کوثر
خون از ستم زمانه خورده
چون فاطمه تازیانه خورده
از کعب نیات به تن نشانی
میبود مدال قهرمانی
آتش به دل عدو فشاندی
در کوفه و شام، خطبه خواندی
ای پارهی آیههای تطهیر!
ای در نفست، صدای تکبیر!
سر تا قدمت، همه فروغ است
حوریّه و دیو؟! این دروغ است
تو دخترِ دخترِ رسولی
سر تا به قدم، همه بتولی
حیدر که بُوَد ولیّ ذوالمن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت!
ای بانوی قهرمان عصمت!
از تربیت علی است، معلوم
قدر و شرف تو، «امّکلثوم»!
من «میثم» میثم شمایم
فریاد محرّم شمایم
اوصاف شماست، هست و بودم
پیوسته به جانتان، درودم!
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
هم سنگر زینب
ای زینب دوّم محمّد!
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهر خویش، هست زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام «امّکلثوم»
ریحانهی مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
توحید ز منطق تو، پیروز
هفتاد و دو داغ دیده، یک روز
عصمت ز تو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا، دُر حسینی
حقّا که تفاخر حسینی
توحید به چون تو، عشق ورزید
دشمن ز خطابهی تو لرزید
یک آیه ز آیههای کوثر
در حنجرهات صدای کوثر
خون از ستم زمانه خورده
چون فاطمه تازیانه خورده
از کعب نیات به تن نشانی
میبود مدال قهرمانی
آتش به دل عدو فشاندی
در کوفه و شام، خطبه خواندی
ای پارهی آیههای تطهیر!
ای در نفست، صدای تکبیر!
سر تا قدمت، همه فروغ است
حوریّه و دیو؟! این دروغ است
تو دخترِ دخترِ رسولی
سر تا به قدم، همه بتولی
حیدر که بُوَد ولیّ ذوالمن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت!
ای بانوی قهرمان عصمت!
از تربیت علی است، معلوم
قدر و شرف تو، «امّکلثوم»!
من «میثم» میثم شمایم
فریاد محرّم شمایم
اوصاف شماست، هست و بودم
پیوسته به جانتان، درودم!