مشخصات شعر

محمّد بن ا‌بى‌سعید بن عقیل

سلام ما به محمّد! یکى دگر ز اصحاب

که بود از سُعدا و ابوسعیدش باب

 

سلاله‌اى ز خلیل و نبیرهاى ز عقیل

 ستاره‌اى به برِ آفتاب عالم‌تاب

 

مهى گرفته به صورت، نقاب دود و غبار

 گلى فسرده ز سوز هوا و قحطى آب

 

به هفت سالگی‌اش هفت آسمان شاهد

 که بى‌گناه عدو ریخت خون او به تراب

 

ز تیغ خصم ز هستى، رکاب خالى کرد

 نکرده دست به تیغ و نبرده پا به رکاب

 

چو سوختند خیام عزیز فاطمه را

 ز بیم، سر به بیابان نهاد و سینه کباب

 

که ظالمى به کمند ستم، دچارش کرد

شهید از دم شمشیر آبدارش کرد

محمّد بن ا‌بى‌سعید بن عقیل

سلام ما به محمّد! یکى دگر ز اصحاب

که بود از سُعدا و ابوسعیدش باب

 

سلاله‌اى ز خلیل و نبیرهاى ز عقیل

 ستاره‌اى به برِ آفتاب عالم‌تاب

 

مهى گرفته به صورت، نقاب دود و غبار

 گلى فسرده ز سوز هوا و قحطى آب

 

به هفت سالگی‌اش هفت آسمان شاهد

 که بى‌گناه عدو ریخت خون او به تراب

 

ز تیغ خصم ز هستى، رکاب خالى کرد

 نکرده دست به تیغ و نبرده پا به رکاب

 

چو سوختند خیام عزیز فاطمه را

 ز بیم، سر به بیابان نهاد و سینه کباب

 

که ظالمى به کمند ستم، دچارش کرد

شهید از دم شمشیر آبدارش کرد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×