- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
- بازدید: ۲۷۶۳
- شماره مطلب: ۵۲۴۸
-
چاپ
حجّاج بن بدر سعدى
ز ما سلام به حجّاج بدر سعدى باد!
که عشق، باب سعادت به روى او بگشاد
ز بصره بود و بصیرت گرفت دستش را
که سربلند برآمد ز آزمون جهاد
پیام نصرت مسعود بَصرَوى آورد
به کربلا و در آن جا بمانْد تا جان داد
نرفت از برِ مولا و عصر عاشورا
بر آستان شهادت، رخ نیاز نهاد
نداى غربت «هل من معین» مولا را
به جانفشانى و ایثار خویش پاسخ داد
به افتخار شهادت رسید و داشت امید
که بر وجود امامش کدورتى مرساد
سرود در دل دریاى خون، چکامهی عشق
ز بعد نامهی مسعود، خواند نامهی عشق
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
حجّاج بن بدر سعدى
ز ما سلام به حجّاج بدر سعدى باد!
که عشق، باب سعادت به روى او بگشاد
ز بصره بود و بصیرت گرفت دستش را
که سربلند برآمد ز آزمون جهاد
پیام نصرت مسعود بَصرَوى آورد
به کربلا و در آن جا بمانْد تا جان داد
نرفت از برِ مولا و عصر عاشورا
بر آستان شهادت، رخ نیاز نهاد
نداى غربت «هل من معین» مولا را
به جانفشانى و ایثار خویش پاسخ داد
به افتخار شهادت رسید و داشت امید
که بر وجود امامش کدورتى مرساد
سرود در دل دریاى خون، چکامهی عشق
ز بعد نامهی مسعود، خواند نامهی عشق