مشخصات شعر

درد دل حضرت زینب (س) با امام حسین (ع)

آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام

یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‏‌ام

 

از در و دیوار عالم فتنه می‏‌بارید و من

بی‏ پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام

 

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست

کاروان را تا بدین‏جا با فغان آورده‌‏ام

 

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم

یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‏‌ام

 

قصۀ ویرانۀ شام ار نپرسی خوش‏تر است

چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام

 

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود

از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام

 

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم

یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام

 

تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو

در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام

 

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد

گوشه‏‌ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام

درد دل حضرت زینب (س) با امام حسین (ع)

آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام

یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‏‌ام

 

از در و دیوار عالم فتنه می‏‌بارید و من

بی‏ پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام

 

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست

کاروان را تا بدین‏جا با فغان آورده‌‏ام

 

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم

یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‏‌ام

 

قصۀ ویرانۀ شام ار نپرسی خوش‏تر است

چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام

 

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود

از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام

 

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم

یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام

 

تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو

در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام

 

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد

گوشه‏‌ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×