مشخصات شعر

سیف بن مالک عبدى بصراوى

سلام باد به سیف بن مالک! آن مولا

 که داشت عشق على را به نفس خود اولی

 

به دشمنان على، سیف «عاد من عادا»

 به دوستان على، حرز «وال من والا»

 

دلیر و صولت آزادگى از او ظاهر

 جوان و تجربه‌ی پیر عشق از او پیدا

 

ز بصره آمد و نور بصیرتش در دل

 که ساخت کُحل بصر از غبار کرببلا

 

نمانْد در تن او تاب و در دلش آرام

 چو دید رهبر و مولاى خویش را تنها

 

کمر به یارى جان امام عصرش بست

 که یافت فیض شهادت به عصر عاشورا

 

بر او سلام که «عاشَ سعید» و «مات سعید»!

که در برابر مولا به خون خود غلتید

 

سیف بن مالک عبدى بصراوى

سلام باد به سیف بن مالک! آن مولا

 که داشت عشق على را به نفس خود اولی

 

به دشمنان على، سیف «عاد من عادا»

 به دوستان على، حرز «وال من والا»

 

دلیر و صولت آزادگى از او ظاهر

 جوان و تجربه‌ی پیر عشق از او پیدا

 

ز بصره آمد و نور بصیرتش در دل

 که ساخت کُحل بصر از غبار کرببلا

 

نمانْد در تن او تاب و در دلش آرام

 چو دید رهبر و مولاى خویش را تنها

 

کمر به یارى جان امام عصرش بست

 که یافت فیض شهادت به عصر عاشورا

 

بر او سلام که «عاشَ سعید» و «مات سعید»!

که در برابر مولا به خون خود غلتید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×