- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۵
- بازدید: ۳۲۷۲
- شماره مطلب: ۴۸۸۲
-
چاپ
شرح سفر
اى شُکوه اربعینت جاودانى، اى پدر!
در برت باز آمدم با ناتوانى، اى پدر!
زائرى دیگر نمیآید چو ما در اربعین
از سرشکافشانى و آتش به جانى، اى پدر!
آمدم تا خاک قبرت را کنم سیراب اشک
آمدم شرح سفر گویم که دانى، اى پدر!
آمدم در کربلا امّا نمیبینم کنون
ز آن همه دست و سر و پیکر، نشانى، اى پدر!
کربلایى را که من دیدم در آن گلزار عشق
موج میزد لالههاى ارغوانى، اى پدر!
زین سفر ما را امید زنده برگشتن نبود
کز ستمها قامت ما شد کمانى، اى پدر!
از فداکارىّ عمّه زنده برگشتیم ما
عذرخواهى کن از او، هم قدردانى، اى پدر!
من که زهرا را ندیدم لیک میدانم که بود
عمّهام در این سفر زهراى ثانى، اى پدر!
یاد آن روزى که تابید از حجاب خون، سرت
بر فراز نى چو ماه آسمانى، اى پدر!
در وفادارى به عشقت سبقت از یاران گرفت
خواهر کوچکترم با جانفشانى، اى پدر!
چون شبى در گوشهی ویران شدى مهمان ما
شد رقیّه شمع بزم میهمانى، اى پدر!
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
شرح سفر
اى شُکوه اربعینت جاودانى، اى پدر!
در برت باز آمدم با ناتوانى، اى پدر!
زائرى دیگر نمیآید چو ما در اربعین
از سرشکافشانى و آتش به جانى، اى پدر!
آمدم تا خاک قبرت را کنم سیراب اشک
آمدم شرح سفر گویم که دانى، اى پدر!
آمدم در کربلا امّا نمیبینم کنون
ز آن همه دست و سر و پیکر، نشانى، اى پدر!
کربلایى را که من دیدم در آن گلزار عشق
موج میزد لالههاى ارغوانى، اى پدر!
زین سفر ما را امید زنده برگشتن نبود
کز ستمها قامت ما شد کمانى، اى پدر!
از فداکارىّ عمّه زنده برگشتیم ما
عذرخواهى کن از او، هم قدردانى، اى پدر!
من که زهرا را ندیدم لیک میدانم که بود
عمّهام در این سفر زهراى ثانى، اى پدر!
یاد آن روزى که تابید از حجاب خون، سرت
بر فراز نى چو ماه آسمانى، اى پدر!
در وفادارى به عشقت سبقت از یاران گرفت
خواهر کوچکترم با جانفشانى، اى پدر!
چون شبى در گوشهی ویران شدى مهمان ما
شد رقیّه شمع بزم میهمانى، اى پدر!