- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۶
- بازدید: ۱۰۲۸۳
- شماره مطلب: ۴۸۲۵
-
چاپ
اى آب فرات!
تشنهام گر چه من خون جگر، اى آب فرات!
کودکانند ز من تشنهتر، اى آب فرات!
کودکان را نبُوَد تاب عطش، رحمى کن
که فتاده است به دلها شرر، اى آب فرات!
آتش تشنگى اندر حرم افتاده، مگر
نیستت از دل آنان خبر؟ اى آب فرات!
من گذشتم ز تو عطشان، تو هم از من بگذر
آبرویم بر زهرا نبر، اى آب فرات!
خوردن آب چو از سرعت من میکاهد
من تأمّل نکنم این قدر، اى آب فرات!
زودتر تا برسى بر لب عطشان حسین
کن دعا تا بروم زودتر، اى آب فرات!
باغبان تشنهتر از باغ خزان دیده بُوَد
لالههایش همه خونینجگر، اى آب فرات!
برده بىشیرى و بىآبى از اصغر، تب و تاب
گر توانى به لبش کن گذر، اى آب فرات!
آب دادن به کس و خویش نخوردن هنر است
در کسى نیست چون من این هنر، اى آب فرات!
بر لب آب، «مؤیّد» ز لب تشنهی ما
یاد میکرد به اشک بصر، اى آب فرات!
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
اى آب فرات!
تشنهام گر چه من خون جگر، اى آب فرات!
کودکانند ز من تشنهتر، اى آب فرات!
کودکان را نبُوَد تاب عطش، رحمى کن
که فتاده است به دلها شرر، اى آب فرات!
آتش تشنگى اندر حرم افتاده، مگر
نیستت از دل آنان خبر؟ اى آب فرات!
من گذشتم ز تو عطشان، تو هم از من بگذر
آبرویم بر زهرا نبر، اى آب فرات!
خوردن آب چو از سرعت من میکاهد
من تأمّل نکنم این قدر، اى آب فرات!
زودتر تا برسى بر لب عطشان حسین
کن دعا تا بروم زودتر، اى آب فرات!
باغبان تشنهتر از باغ خزان دیده بُوَد
لالههایش همه خونینجگر، اى آب فرات!
برده بىشیرى و بىآبى از اصغر، تب و تاب
گر توانى به لبش کن گذر، اى آب فرات!
آب دادن به کس و خویش نخوردن هنر است
در کسى نیست چون من این هنر، اى آب فرات!
بر لب آب، «مؤیّد» ز لب تشنهی ما
یاد میکرد به اشک بصر، اى آب فرات!