- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۱
- بازدید: ۸۳۱
- شماره مطلب: ۴۷۶۵
-
چاپ
بند چهارم
تا گشود آن مه دلآرا چشم
پرتو افزود مصطفى را چشم
گفت تکبیر، بر جمال حسین
چون که افتاد مرتضى را چشم
دیده وا کرد بر رخ مادر
آنکه روشن از اوست ما را چشم
اى حسین! اى امام عشق که هست
بر جمال تو اولیا را چشم
نظر از دوستان خویش مگیر
برمدار از کسان، خدا را چشم
بر تو و جدّ و باب و امّ و اَخَت
بوده و هست انبیا را چشم
آفتاب جلال و شوکت تو
خیره کرده است ماسوا را چشم
نیک دانم، تو اى نبى را جان!
فاش گویم، تو اى خدا را چشم!،
ز تو بیناست چشمها ورنه
نتوان دید پیش پا را چشم
روز محشر که بر عنایت توست
همه از غیر و آشنا را چشم،
هم شفاعت کنى اگر باشد
سوى تو خصم بىحیا را چشم
باز این نغمه سر کنم که مگر
افکنى سوی من تو یارا! چشم:
میوهی باغ سرمدی است حسین
گل سرخ محمّدی است حسین
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
بند چهارم
تا گشود آن مه دلآرا چشم
پرتو افزود مصطفى را چشم
گفت تکبیر، بر جمال حسین
چون که افتاد مرتضى را چشم
دیده وا کرد بر رخ مادر
آنکه روشن از اوست ما را چشم
اى حسین! اى امام عشق که هست
بر جمال تو اولیا را چشم
نظر از دوستان خویش مگیر
برمدار از کسان، خدا را چشم
بر تو و جدّ و باب و امّ و اَخَت
بوده و هست انبیا را چشم
آفتاب جلال و شوکت تو
خیره کرده است ماسوا را چشم
نیک دانم، تو اى نبى را جان!
فاش گویم، تو اى خدا را چشم!،
ز تو بیناست چشمها ورنه
نتوان دید پیش پا را چشم
روز محشر که بر عنایت توست
همه از غیر و آشنا را چشم،
هم شفاعت کنى اگر باشد
سوى تو خصم بىحیا را چشم
باز این نغمه سر کنم که مگر
افکنى سوی من تو یارا! چشم:
میوهی باغ سرمدی است حسین
گل سرخ محمّدی است حسین