مشخصات شعر

سخت‌ترین داغ

از این وجود که من زنده باشم و تو نباشی

دگر چه سود که من زنده باشم و تو نباشی؟

 

کشم به هر نفسی آه و جای آه برآید

ز سینه دود که من زنده باشم و تو نباشی

 

جدایی تو و من بُد محال لیک ستم‌ها

چنان نمود که من زنده باشم و تو نباشی

 

من و زیارت قبرت! چه جای شِکوه؟ که تقدیر

رهی گشود که من زنده باشم و تو نباشی

 

کنار قبر غریبت به وسعت همه عالم

غمم فزود که من زنده باشم و تو نباشی

 

الا! درود خدا بر تو! کاش جان و جهان را

کنم درود! که من زنده باشم و تو نباشی

 

اگر که پاره دلی داشتم زیارت قبرت

دلم ربود که من زنده باشم و تو نباشی

 

ز خطبه‌های حزین و وداع گاه به گاهت

دلم شنود که من زنده باشم و تو نباشی

 

به مجمر غم عشقت همیشه وقت بسوزم

بسان عود که من زنده باشم و تو نباشی

 

مرا به هر چه گمان بود زین مسافرت امّا

گمان نبود که من زنده باشم و تو نباشی

 

به هیچ صحنه بلایم، خدا به سختی داغت

نیازمود که من زنده باشم و تو نباشی

 

مدینه را چه جوابی برم به محضر مادر؟

گه ورود که من زنده باشم و تو نباشی

 

سخت‌ترین داغ

از این وجود که من زنده باشم و تو نباشی

دگر چه سود که من زنده باشم و تو نباشی؟

 

کشم به هر نفسی آه و جای آه برآید

ز سینه دود که من زنده باشم و تو نباشی

 

جدایی تو و من بُد محال لیک ستم‌ها

چنان نمود که من زنده باشم و تو نباشی

 

من و زیارت قبرت! چه جای شِکوه؟ که تقدیر

رهی گشود که من زنده باشم و تو نباشی

 

کنار قبر غریبت به وسعت همه عالم

غمم فزود که من زنده باشم و تو نباشی

 

الا! درود خدا بر تو! کاش جان و جهان را

کنم درود! که من زنده باشم و تو نباشی

 

اگر که پاره دلی داشتم زیارت قبرت

دلم ربود که من زنده باشم و تو نباشی

 

ز خطبه‌های حزین و وداع گاه به گاهت

دلم شنود که من زنده باشم و تو نباشی

 

به مجمر غم عشقت همیشه وقت بسوزم

بسان عود که من زنده باشم و تو نباشی

 

مرا به هر چه گمان بود زین مسافرت امّا

گمان نبود که من زنده باشم و تو نباشی

 

به هیچ صحنه بلایم، خدا به سختی داغت

نیازمود که من زنده باشم و تو نباشی

 

مدینه را چه جوابی برم به محضر مادر؟

گه ورود که من زنده باشم و تو نباشی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×