- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
- بازدید: ۲۴۸۱
- شماره مطلب: ۴۷۳۰
-
چاپ
محرم و نامحرم
هزاران چشم نامحرم تماشا میکند ما را
بگردان یا رب! از ناموس خود چشم تماشا را
شرار خجلتم سوزد که گوید نیزهداران را
که تا لختی ز محملها جدا سازند سرها را
تو را کشتند اگر با تیر و تیغ و نی، برادر جان!
نگاه تند این نامرد مردم میکشد ما را
یکی بر دخترت چشم کنیزی دوخته بازا
بکش بر فرق پُر خاکسترش دست تسلّی را
بیا دست ولایت باز هم بگذار بر قلبم
که میباید تحمّل بیشتر بیداد اعدارا
دل زینب کجا و این جسارتها، جنایتها؟
خدا صبری دهد چون صبر خود من را و زهرا را!
به جز اشک شررخیزم، به جز آه توانسوزم
نباشد پاسخی طفلان چو میخواهند بابا را
همانهایی که بنشستند پای درس قرآنم
کنون آتش بیفشانند و خاکستر به سر، ما را
یتیمانی که بابم نان و خرما داد بر آنها
تصدّق میدهند امروز بر ما نان و خرما را
اگر بشکست در جنگ اُحد، دندان پیغمبر
ز تو هم خیزران بشکست دندان ثنایا را
تو پشت خیمه کردی اصغرت را دفن و من دیدم
چرا بر نیزه میبینم سر آن طفل زیبا را؟
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
محرم و نامحرم
هزاران چشم نامحرم تماشا میکند ما را
بگردان یا رب! از ناموس خود چشم تماشا را
شرار خجلتم سوزد که گوید نیزهداران را
که تا لختی ز محملها جدا سازند سرها را
تو را کشتند اگر با تیر و تیغ و نی، برادر جان!
نگاه تند این نامرد مردم میکشد ما را
یکی بر دخترت چشم کنیزی دوخته بازا
بکش بر فرق پُر خاکسترش دست تسلّی را
بیا دست ولایت باز هم بگذار بر قلبم
که میباید تحمّل بیشتر بیداد اعدارا
دل زینب کجا و این جسارتها، جنایتها؟
خدا صبری دهد چون صبر خود من را و زهرا را!
به جز اشک شررخیزم، به جز آه توانسوزم
نباشد پاسخی طفلان چو میخواهند بابا را
همانهایی که بنشستند پای درس قرآنم
کنون آتش بیفشانند و خاکستر به سر، ما را
یتیمانی که بابم نان و خرما داد بر آنها
تصدّق میدهند امروز بر ما نان و خرما را
اگر بشکست در جنگ اُحد، دندان پیغمبر
ز تو هم خیزران بشکست دندان ثنایا را
تو پشت خیمه کردی اصغرت را دفن و من دیدم
چرا بر نیزه میبینم سر آن طفل زیبا را؟