- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
- بازدید: ۷۵۰۰
- شماره مطلب: ۴۶۱۲
-
چاپ
هفتم آسمان
کربلا! ای جنّتالمأوای ما!
ای بهشت خلد و روحافزای ما!
زائرانت، قدسیان خوشسرشت
خادمانت، حور و غلمان بهشت
آستانت، روحبخش و دلنواز
ای حریمت، قبلهی اهل نیاز!
هر نبیّ و هر وصی شد رهسپار
از برای طوفت، ای عالیمزار!
از مزارت فیض بردند و شرف
ای غبار روضهات، «خیرالتّحف»!
شاه خوبان، خسرو ایزدصفات
آمد از صفّین چو در «شاطی الفرات»
خاک را بویید و بر آن ریخت اشک
عرش را زآن اشک آمد بر تو رشک
کعبه را فضلت، معظّم داشته
حُرمت از فیض تو زمزم داشته
گر نبودی، کعبه کی آمد پدید؟
نام میقات و حرم کس کی شنید؟
ای مقدّسسرزمین باشکوه!
جوهر لطفی؛ صفا و مروه، کوه
رتبهی تسبیح دارد از شرف
سُبحه از خاک تو چون گردد به کف
سجده بر خاک تو، ای رشک جنان!
نور بخشد تا به هفتمآسمان
در دعای واردین و زائرین
گوید آمین، حضرت «روحالامین»
یا ربِ داعیت، نگْذشته ز لب
کآیدش لبّیک از فرمان رب
حبّذا! «طوبی لهم حسنالمآب»!
کی بُوَد خوابیدگانت را حساب؟
عاشقم من بر تو و بر کوی تو
رشک مینو، ساحت دلجوی تو
چون بمیرم در دل است این آرزو
خاک گردم، خاک آن کوی نکو
چون بر آرم روز محشر سر ز خاک
سر بر آرم زآن همایونخاک پاک
-
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله ناممهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است -
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله نام
مهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است
-
پیام محبوب
در ره عشق، عجب شهرت و نامی دارم
هر دم از جانب محبوب، پیامی دارم
داستانی است مرا بر سر هر رهگذری
بر سر هر گذری، شورش عامی دارم
-
عزای پدر
آتش دشمن چو خیمهگاه بگیرد
دامن هر طفل بیگناه بگیرد
آه یتیمان ز قلب زار برآید
آینهی چرخ، دود آه بگیرد
هفتم آسمان
کربلا! ای جنّتالمأوای ما!
ای بهشت خلد و روحافزای ما!
زائرانت، قدسیان خوشسرشت
خادمانت، حور و غلمان بهشت
آستانت، روحبخش و دلنواز
ای حریمت، قبلهی اهل نیاز!
هر نبیّ و هر وصی شد رهسپار
از برای طوفت، ای عالیمزار!
از مزارت فیض بردند و شرف
ای غبار روضهات، «خیرالتّحف»!
شاه خوبان، خسرو ایزدصفات
آمد از صفّین چو در «شاطی الفرات»
خاک را بویید و بر آن ریخت اشک
عرش را زآن اشک آمد بر تو رشک
کعبه را فضلت، معظّم داشته
حُرمت از فیض تو زمزم داشته
گر نبودی، کعبه کی آمد پدید؟
نام میقات و حرم کس کی شنید؟
ای مقدّسسرزمین باشکوه!
جوهر لطفی؛ صفا و مروه، کوه
رتبهی تسبیح دارد از شرف
سُبحه از خاک تو چون گردد به کف
سجده بر خاک تو، ای رشک جنان!
نور بخشد تا به هفتمآسمان
در دعای واردین و زائرین
گوید آمین، حضرت «روحالامین»
یا ربِ داعیت، نگْذشته ز لب
کآیدش لبّیک از فرمان رب
حبّذا! «طوبی لهم حسنالمآب»!
کی بُوَد خوابیدگانت را حساب؟
عاشقم من بر تو و بر کوی تو
رشک مینو، ساحت دلجوی تو
چون بمیرم در دل است این آرزو
خاک گردم، خاک آن کوی نکو
چون بر آرم روز محشر سر ز خاک
سر بر آرم زآن همایونخاک پاک