- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۴
- بازدید: ۴۹۰۰
- شماره مطلب: ۴۵۹۲
-
چاپ
اخبار غیب
در یکی منزل چو شاه آمد فرود
در دل شب زینب کبری شنود
هاتفی خوانَد به اندوه و کُرَب
این مضامین را به اشعار عرب:
گریه کن، ای چشم! چون ابر بهار
گریه کن بر کاروان رهسپار
از پی من بر شهیدان طفوف
کیست گرید با زفیر و با لهوف؟
گریه کن بر این گروه پاکجان
سوی مَصرع میکشانَد مرگشان
مینمایند این کسان در ره، شتاب
مرگ هم باشد شتابان در رکاب
دختر زهرا چو این مضمون شنید
رنگ از چهرش پرید و دل تپید
آنچه را بشْنیده با صد اضطراب
با برادر گفت تا یابد جواب
شاه گفتش: من ندارم شکّ و ریب
کآنچه بشْنیدی بُوَد ز اخبار غیب
خواهرم! قدری شکیبایی نما
باش راضی زآنچه آید از سما
-
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله ناممهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است -
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله نام
مهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است
-
پیام محبوب
در ره عشق، عجب شهرت و نامی دارم
هر دم از جانب محبوب، پیامی دارم
داستانی است مرا بر سر هر رهگذری
بر سر هر گذری، شورش عامی دارم
-
عزای پدر
آتش دشمن چو خیمهگاه بگیرد
دامن هر طفل بیگناه بگیرد
آه یتیمان ز قلب زار برآید
آینهی چرخ، دود آه بگیرد
اخبار غیب
در یکی منزل چو شاه آمد فرود
در دل شب زینب کبری شنود
هاتفی خوانَد به اندوه و کُرَب
این مضامین را به اشعار عرب:
گریه کن، ای چشم! چون ابر بهار
گریه کن بر کاروان رهسپار
از پی من بر شهیدان طفوف
کیست گرید با زفیر و با لهوف؟
گریه کن بر این گروه پاکجان
سوی مَصرع میکشانَد مرگشان
مینمایند این کسان در ره، شتاب
مرگ هم باشد شتابان در رکاب
دختر زهرا چو این مضمون شنید
رنگ از چهرش پرید و دل تپید
آنچه را بشْنیده با صد اضطراب
با برادر گفت تا یابد جواب
شاه گفتش: من ندارم شکّ و ریب
کآنچه بشْنیدی بُوَد ز اخبار غیب
خواهرم! قدری شکیبایی نما
باش راضی زآنچه آید از سما