- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
- بازدید: ۱۵۸۰
- شماره مطلب: ۴۵۰۰
-
چاپ
گل آتش
به خولى بگفت آن زن پارسا:
که را باز از پا درآوردهاى؟
که در این دل شب چو غارتگران
برایم زر و زیور آوردهای
به همراهت امشب چه بوى خوشى است!
مگر بارِ مشکِ تَر آوردهاى؟!
چنان کوفتى در که پنداشتم
ز میدان جنگى، سر آوردهاى
چو دانست آورده سر، گفت: آه!
که مهمان بى پیکر آوردهاى
چو بشناخت سر را بگفت: اى عجب!
سرى با شکوه و فر آوردهاى
فرو رفتهاى کى به دریاى خون؟
که با خود، چنین گوهر آوردهاى
بمیرم در این نیمهشب از کجا
سر سبط پیغمبر آوردهاى؟
چه حقّى شده در میان، پایمال؟
که تو رفتهاى، داور آوردهاى
به گلزار جانان زدى دستبرد
به کوفه، گلى نوبر آوردهاى
گل آتش است این که از کوه طور
تو با خاک و خاکستر آوردهاى
در این کلبۀ تنگ بى نور من
ز گردون، مه انور آوردهاى
ولى زآن چه من آرزو داشتم
به یزدان قسم! بهتر آوردهاى
«نگارنده»! با گفتن این رثا
خروش از ملائک برآوردهاى
-
خزان گلشن
بر گلشن دین رسید چون موسم دى
شد فصل غم و زمان شادى شد طى
تا رفت سرِ سرّ خدا بر سرِ نى
در ناله شدى زینب کبرى چون نى
-
نصرانی
چون شد سر اطهر ابی عبدالله
در بزم یزید، همره آل الله
هنگام فداکاری نصرانی گفت:
لا حول و لا قوّه الّا بالله
-
وجه الله
شاهنشه دین، حسین آن وجه اله
تا جلوه سرش نمود در شام چو ماه
لب باز نمود و گفت با حال تباه:
لا حول و لا قوّه الّا بالله
-
سفینهالنّجاه
هر چند که چشمهی حیات است، حسین
لبتشنه، لب آب فرات است، حسین
غم نیست اگر غرق گناهیم همه
چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین
گل آتش
به خولى بگفت آن زن پارسا:
که را باز از پا درآوردهاى؟
که در این دل شب چو غارتگران
برایم زر و زیور آوردهای
به همراهت امشب چه بوى خوشى است!
مگر بارِ مشکِ تَر آوردهاى؟!
چنان کوفتى در که پنداشتم
ز میدان جنگى، سر آوردهاى
چو دانست آورده سر، گفت: آه!
که مهمان بى پیکر آوردهاى
چو بشناخت سر را بگفت: اى عجب!
سرى با شکوه و فر آوردهاى
فرو رفتهاى کى به دریاى خون؟
که با خود، چنین گوهر آوردهاى
بمیرم در این نیمهشب از کجا
سر سبط پیغمبر آوردهاى؟
چه حقّى شده در میان، پایمال؟
که تو رفتهاى، داور آوردهاى
به گلزار جانان زدى دستبرد
به کوفه، گلى نوبر آوردهاى
گل آتش است این که از کوه طور
تو با خاک و خاکستر آوردهاى
در این کلبۀ تنگ بى نور من
ز گردون، مه انور آوردهاى
ولى زآن چه من آرزو داشتم
به یزدان قسم! بهتر آوردهاى
«نگارنده»! با گفتن این رثا
خروش از ملائک برآوردهاى