مشخصات شعر

منای عشق

منای عشق را حال و هوای دیگر است، امشب

شب عاشور یا غوغای روز محشر است، امشب

 

کنار یک‌دگر جمعند هفتاد و دو قربانی

سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است، امشب

 

برادر را مباد از خواب بیدارش کنی، زینب!

که او را سر به روی دامن پیغمبر است، امشب

 

ز جا خیز و سپند دل به مجمر دود کن، لیلا!

که برپا صوت قرآن علیّ اکبر است، امشب

 

زنان هاشمی آن سو روید از دور گهواره

شبِ شبْ زنده‌داریّ علیّ اصغر است، امشب

 

گمانم بوی عطر فاطمه پیچیده در صحرا

که زینب تا سحر در ذکر مادر مادر است، امشب

 

غزالان حریم آل طاها! «العطش» کم‌تر

خدا داند که سقّا از شما تشنه‌تر است، امشب

 

اذان گویید بر گل‌دسته‌های عشق، ای یاران!

که قاسم را سحرگاه نماز آخر است، امشب

 

حرم چون لاله‌ی آتش‌زده از سوز بی‌‌آبی

سکینه از عطش چون مرغ بی‌‌بال و پر است، امشب

 

بیا امّ‌البنین! حال بنینت را تماشا کن

که هر یک را به سر شور و هوای دیگر است، امشب

 

«عباد الله» را دعوت به آه و ناله کن، «میثم»!

که «عبدالله» را شور شهادت بر سر است، امشب

 

منای عشق

منای عشق را حال و هوای دیگر است، امشب

شب عاشور یا غوغای روز محشر است، امشب

 

کنار یک‌دگر جمعند هفتاد و دو قربانی

سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است، امشب

 

برادر را مباد از خواب بیدارش کنی، زینب!

که او را سر به روی دامن پیغمبر است، امشب

 

ز جا خیز و سپند دل به مجمر دود کن، لیلا!

که برپا صوت قرآن علیّ اکبر است، امشب

 

زنان هاشمی آن سو روید از دور گهواره

شبِ شبْ زنده‌داریّ علیّ اصغر است، امشب

 

گمانم بوی عطر فاطمه پیچیده در صحرا

که زینب تا سحر در ذکر مادر مادر است، امشب

 

غزالان حریم آل طاها! «العطش» کم‌تر

خدا داند که سقّا از شما تشنه‌تر است، امشب

 

اذان گویید بر گل‌دسته‌های عشق، ای یاران!

که قاسم را سحرگاه نماز آخر است، امشب

 

حرم چون لاله‌ی آتش‌زده از سوز بی‌‌آبی

سکینه از عطش چون مرغ بی‌‌بال و پر است، امشب

 

بیا امّ‌البنین! حال بنینت را تماشا کن

که هر یک را به سر شور و هوای دیگر است، امشب

 

«عباد الله» را دعوت به آه و ناله کن، «میثم»!

که «عبدالله» را شور شهادت بر سر است، امشب

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×