- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۹
- بازدید: ۱۶۹۵
- شماره مطلب: ۴۱۲۵
-
چاپ
طواف عشق
همچو روی طفل من، بیرنگ و رو، مهتاب نیست
بخت من در خواب و چشم کودکم را خواب نیست
گفتم از اشکم مگر، ای غنچه! نوشی آب لیک
از تو معذورم که اشک من به جز خوناب نیست
در حرم، هر سمت باشد قبله، امّا بهر من
غیر رویت قبله و جُز ابرویت محراب نیست
خیمه، بیت و کعبه، مَهد و در طواف، اهل حَرَم
این طواف حجّ عشق است و جُز این آداب نیست
هفت بار آمد صفا و مروه هاجر، آب جُست
من که دهها بار در هر خیمه رفتم، آب نیست
قسمتی از راه را با هروله، هاجر برفت
من همه ره را دویدم، کام تو سیراب نیست
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
طواف عشق
همچو روی طفل من، بیرنگ و رو، مهتاب نیست
بخت من در خواب و چشم کودکم را خواب نیست
گفتم از اشکم مگر، ای غنچه! نوشی آب لیک
از تو معذورم که اشک من به جز خوناب نیست
در حرم، هر سمت باشد قبله، امّا بهر من
غیر رویت قبله و جُز ابرویت محراب نیست
خیمه، بیت و کعبه، مَهد و در طواف، اهل حَرَم
این طواف حجّ عشق است و جُز این آداب نیست
هفت بار آمد صفا و مروه هاجر، آب جُست
من که دهها بار در هر خیمه رفتم، آب نیست
قسمتی از راه را با هروله، هاجر برفت
من همه ره را دویدم، کام تو سیراب نیست