- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۱۶۶۲
- شماره مطلب: ۴۰۹۵
-
چاپ
ماه چهارده
ای سینۀ شکستهدلان، نینوای تو!
لبریز، نینوای وجود از نوای تو
جان حسین و نجل حسن، عشق زینبین
آغوش گرم حضرت عبّاس، جای تو
قرآن پارهپارهی پاشیده بر زمین!
گلبوسۀ عمو به همه آیههای تو
سرتاسر وجود تو، مثل حَسن، حَسن
خُلق تو، خوی تو، سخن تو، صدای تو
تو قاسمی که شخص حَسن خوانده قاسمت
قسمت شود جحیم و جنان، در رضای تو
یک باغ لاله و نفس سیزده بهار
ای ماه چارده شده محو لقای تو!
تو بر حسین، مثل علی اکبر، او حسن
تو سوختی به پای وی و او به پای تو
ریحانۀ رسول که جان جهان فداش!
رو کرد بر تو گفت که جانم فدای تو!
شب بود و عشقبازی تو با نماز شب
میبُرد دل ز یوسف زهرا، دعای تو
قبر تو، در قبور بنیهاشم است لیک
در قلب، ما بنا شده، صحن و سرای تو
پیراهن تو بود زره، سینهات سپر
جوشن شدند بر تن تو، زخمهای تو
بر روی دستهای عمو، دست و پا زدی
انگار بود، دست عمو، کربلای تو
در نینوا، صدای تو خاموش شد ولی
در هر دلی است، نالهای از نینوای تو
«میثم» چنین نگاشت که ای غرق در حسین!
مثل حسین گشت، خدا، خونبهای تو
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
ماه چهارده
ای سینۀ شکستهدلان، نینوای تو!
لبریز، نینوای وجود از نوای تو
جان حسین و نجل حسن، عشق زینبین
آغوش گرم حضرت عبّاس، جای تو
قرآن پارهپارهی پاشیده بر زمین!
گلبوسۀ عمو به همه آیههای تو
سرتاسر وجود تو، مثل حَسن، حَسن
خُلق تو، خوی تو، سخن تو، صدای تو
تو قاسمی که شخص حَسن خوانده قاسمت
قسمت شود جحیم و جنان، در رضای تو
یک باغ لاله و نفس سیزده بهار
ای ماه چارده شده محو لقای تو!
تو بر حسین، مثل علی اکبر، او حسن
تو سوختی به پای وی و او به پای تو
ریحانۀ رسول که جان جهان فداش!
رو کرد بر تو گفت که جانم فدای تو!
شب بود و عشقبازی تو با نماز شب
میبُرد دل ز یوسف زهرا، دعای تو
قبر تو، در قبور بنیهاشم است لیک
در قلب، ما بنا شده، صحن و سرای تو
پیراهن تو بود زره، سینهات سپر
جوشن شدند بر تن تو، زخمهای تو
بر روی دستهای عمو، دست و پا زدی
انگار بود، دست عمو، کربلای تو
در نینوا، صدای تو خاموش شد ولی
در هر دلی است، نالهای از نینوای تو
«میثم» چنین نگاشت که ای غرق در حسین!
مثل حسین گشت، خدا، خونبهای تو