- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۲۹۵۸
- شماره مطلب: ۴۰۵۷
-
چاپ
شبیه کتیبه
به دیر و بتکده و کعبه و کنشت! حسین!
به تربتی که خدا بذر عشق کِشت! حسین!
از این زمین نروم یک قدم که دست خدا
ز خاک کرببلایت گلم سرشت، حسین!
اگر چه ماه بنیهاشم است، درخور تو
ولی به پای توام دست حق نوشت، حسین!
به پای تو، سر زیبا رخان سزاست، نه من
چه حاجتت به غلامی سیاه و زشت؟ حسین!
به کاسه لیسی مطبخ سرا نمایم فخر
ز خردهنان تو بر سفرۀ بهشت، حسین!
به رنگ خویش بنازم! که تا ابد ز ازل
سیاهپوش توام کرده سرنوشت، حسین!
سعادتی است، شبیه کتیبه گشته تنم
که خون سرخ، به جسم سیه نوشت: «حسین»
شبیه کتیبه
به دیر و بتکده و کعبه و کنشت! حسین!
به تربتی که خدا بذر عشق کِشت! حسین!
از این زمین نروم یک قدم که دست خدا
ز خاک کرببلایت گلم سرشت، حسین!
اگر چه ماه بنیهاشم است، درخور تو
ولی به پای توام دست حق نوشت، حسین!
به پای تو، سر زیبا رخان سزاست، نه من
چه حاجتت به غلامی سیاه و زشت؟ حسین!
به کاسه لیسی مطبخ سرا نمایم فخر
ز خردهنان تو بر سفرۀ بهشت، حسین!
به رنگ خویش بنازم! که تا ابد ز ازل
سیاهپوش توام کرده سرنوشت، حسین!
سعادتی است، شبیه کتیبه گشته تنم
که خون سرخ، به جسم سیه نوشت: «حسین»