- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۱۶۰۷
- شماره مطلب: ۴۰۴۰
-
چاپ
سرباز کوی عشق
از بام این پیام دهد، آشنای تو
کای شاه سرفراز! سر من فدای تو!
شهباز قُدسیام من و سرباز کوی عشق
در سینه دل تپد چو کبوتر، برای تو
لب، غرق خون و ریخته دندان، به ضرب تیغ
با این لب بُریده، سرایم ثنای تو
از بام، جسم بیسر من، گر نگون شود
غم نیست زآن که میکشم این غم، به پای تو
بندند ریسمان اگرَم، کودکان به پای
شادم که هست، رشتۀ مهر و وفای تو
جانا! میا به کوفه که اکبر بُوَد جوان
سخت است، داغ مرگ پسر، از برای تو
جانا! میا به کوفه که زینب شود اسیر
گیرد تمام عمر به عالم، عزای تو
«خوشدل»! به یاد مسلم مظلوم، خون ببار
تا اجر بخشدت به قیامت، خدای تو
-
خضاب خون
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود، در اضطراب آوردهام
رأس خونین تو بر نی بود با من همسفر
خود تو دانی زآن چه از شام خراب آوردهام
-
عهد کودکی
گفت زینب تا مکان در دامن مادر گرفتم
چون حسینِ خویش دیدم، شاد گشتم، پر گرفتم
از ازل من با برادر همسفر بودم در این ره
بهر خود، یاری چو شاهنشاه بیلشگر گرفتم
-
نایب خاص
نایب خاص امام بیعدیل
مسلم، آن پور برومند عقیل
مسلم، آن بر شاه دین، نایبمناب
چون علی بهر رسول مستطاب
-
عجب واعجب
شد به میدان فداکاری، «وهب»
آن مسلمانخوی نصرانینصب
کاو به عکس اهل ظاهر از درون
داشت ره با آن خداییرهنمون
سرباز کوی عشق
از بام این پیام دهد، آشنای تو
کای شاه سرفراز! سر من فدای تو!
شهباز قُدسیام من و سرباز کوی عشق
در سینه دل تپد چو کبوتر، برای تو
لب، غرق خون و ریخته دندان، به ضرب تیغ
با این لب بُریده، سرایم ثنای تو
از بام، جسم بیسر من، گر نگون شود
غم نیست زآن که میکشم این غم، به پای تو
بندند ریسمان اگرَم، کودکان به پای
شادم که هست، رشتۀ مهر و وفای تو
جانا! میا به کوفه که اکبر بُوَد جوان
سخت است، داغ مرگ پسر، از برای تو
جانا! میا به کوفه که زینب شود اسیر
گیرد تمام عمر به عالم، عزای تو
«خوشدل»! به یاد مسلم مظلوم، خون ببار
تا اجر بخشدت به قیامت، خدای تو