مشخصات شعر

مجلس اغیار

عشقت آخر بدنم را به سرِ دار کشید

تن پاکم به سوی کوچه و بازار کشید

 

تار گیسوی تو بر‌بست دو دستم بر پشت

تا که آخر به سوی مجلس اغیار کشید

 

نیست جُرم من دل‌خسته به جز عشق حسین

عشق بین، عشق که آخر به کجا کار کشید

 

من کجا؟ کوفه کجا؟ قصر عبید بن زیاد؟

به کجا کار مرا عشق رخ یار کشید؟

 

ای حسینم! نظری کن تو سوی بام و ببین

از کمر، خنجر خود، قاتل خون‌خوار کشید

 

قصّۀ عشق تو با خون دل، امضا بکنم

باید از پرده برون، جملۀ اسرار کشید

 

نسخ شد قصّۀ عشّاق، «رضایی»! به جهان

خط بطلان به همه، مسلم بی‌یار کشید

 

 

مجلس اغیار

عشقت آخر بدنم را به سرِ دار کشید

تن پاکم به سوی کوچه و بازار کشید

 

تار گیسوی تو بر‌بست دو دستم بر پشت

تا که آخر به سوی مجلس اغیار کشید

 

نیست جُرم من دل‌خسته به جز عشق حسین

عشق بین، عشق که آخر به کجا کار کشید

 

من کجا؟ کوفه کجا؟ قصر عبید بن زیاد؟

به کجا کار مرا عشق رخ یار کشید؟

 

ای حسینم! نظری کن تو سوی بام و ببین

از کمر، خنجر خود، قاتل خون‌خوار کشید

 

قصّۀ عشق تو با خون دل، امضا بکنم

باید از پرده برون، جملۀ اسرار کشید

 

نسخ شد قصّۀ عشّاق، «رضایی»! به جهان

خط بطلان به همه، مسلم بی‌یار کشید

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×