- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
- بازدید: ۲۴۹۹
- شماره مطلب: ۴۰۲۸
-
چاپ
کوفیان بیوفا
در کوفه، از وفا و محبّت، نشانه نیست
وز مهر و آشتی، سخنی در میانه نیست
کردار، جز نفاق و عمل، جز خلاف نه
گفتار، جز دروغ و سخن، جز فسانه نیست
یا کوفیان نیافتهاند از وفا، نشان
یا هیچ از وفا، اثری در زمانه نیست
ای شه! میا به کوفه که این ورطۀ هلاک
گرداب هایلی است که هیچش کرانه نیست
این مردم منافق زشت دو رویه را
خوف از خدای واحد فرد یگانه نیست
دارند تیرها به کمان برنهاده، لیک
جز پیکر تو، ناوکشان را نشانه نیست
بهر گلوی اصغر تو، تیر کینه هست
وز بهر کودکان تو، جز تازیانه نیست
هُش دار! ای کبوتر بام حرم! که بس
دام است در طریق و اثر ز آب و دانه نیست
بس عذرها به کشتنت آراستند، لیک
جز کینۀ تو، در دل ایشان، بهانه نیست
جانم فدای خاک قدوم تو شد ولی
مسکین سرم که بر در آن آستانه نیست
این گفت و مست جرعۀ صهبای وصل شد
عکسِ فروغِ دوست بُد و سوی اصل شد
کوفیان بیوفا
در کوفه، از وفا و محبّت، نشانه نیست
وز مهر و آشتی، سخنی در میانه نیست
کردار، جز نفاق و عمل، جز خلاف نه
گفتار، جز دروغ و سخن، جز فسانه نیست
یا کوفیان نیافتهاند از وفا، نشان
یا هیچ از وفا، اثری در زمانه نیست
ای شه! میا به کوفه که این ورطۀ هلاک
گرداب هایلی است که هیچش کرانه نیست
این مردم منافق زشت دو رویه را
خوف از خدای واحد فرد یگانه نیست
دارند تیرها به کمان برنهاده، لیک
جز پیکر تو، ناوکشان را نشانه نیست
بهر گلوی اصغر تو، تیر کینه هست
وز بهر کودکان تو، جز تازیانه نیست
هُش دار! ای کبوتر بام حرم! که بس
دام است در طریق و اثر ز آب و دانه نیست
بس عذرها به کشتنت آراستند، لیک
جز کینۀ تو، در دل ایشان، بهانه نیست
جانم فدای خاک قدوم تو شد ولی
مسکین سرم که بر در آن آستانه نیست
این گفت و مست جرعۀ صهبای وصل شد
عکسِ فروغِ دوست بُد و سوی اصل شد