- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۱۹۴۴
- شماره مطلب: ۳۹۹۱
-
چاپ
تیغ شعاع
ای صبح! کز جگر، دم سردی کشیدهای
در ماتم حسین، گریبان دریدهای
ای مهر! اگر تو نیز عزادار نیستی
تیغ شعاع از چه سراپا کشیدهای؟
گردون! تو نیز ماتمیِ این مصیبتی
بر سینه، نعل از مه تابان بریدهای
ای غنچه! یاد میدهد از تنگی دلت
چون ماه نو، لبی که به دندان گزیدهای
ای گل! که جوش میزندت خون ز راه گوش
از مقتل حسین، حدیثی شنیدهای
خون میچکد، نسیم! ز دامان تو، مگر
بر کشتگان کوی شهادت وزیدهای؟
ای لاله! زیبدت کفن سرخرو به بر
گویا که از مزار شهیدان دمیدهای
ای لعل آتشین! دل سنگ از تو داغ شد
گویا ز کنج چشم مصیبت، چکیدهای
تیغ شعاع
ای صبح! کز جگر، دم سردی کشیدهای
در ماتم حسین، گریبان دریدهای
ای مهر! اگر تو نیز عزادار نیستی
تیغ شعاع از چه سراپا کشیدهای؟
گردون! تو نیز ماتمیِ این مصیبتی
بر سینه، نعل از مه تابان بریدهای
ای غنچه! یاد میدهد از تنگی دلت
چون ماه نو، لبی که به دندان گزیدهای
ای گل! که جوش میزندت خون ز راه گوش
از مقتل حسین، حدیثی شنیدهای
خون میچکد، نسیم! ز دامان تو، مگر
بر کشتگان کوی شهادت وزیدهای؟
ای لاله! زیبدت کفن سرخرو به بر
گویا که از مزار شهیدان دمیدهای
ای لعل آتشین! دل سنگ از تو داغ شد
گویا ز کنج چشم مصیبت، چکیدهای