- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۱۱
- بازدید: ۴۱۰۰
- شماره مطلب: ۳۹۸
-
چاپ
برادرم دریاب (به مناسبت تاسوعای حسینی)
نه آب آمده نه آبرو گذاشتهاند
حدود دین خدا را فرو گذاشتهاند
نماز خون خدا با تیمم و این قوم
چهقدر مَشک برای وضو گذاشتهاند
عمو از این همه مشکی که آمده خیمه
از اصغر است همان را که رو گذاشتهاند
هنوز شانهبهدست است دختری در دشت
مردد است برای تو مو گذاشتهاند؟
چه قدر تیر که از جنگ با علیاکبر
ذخیره کرده برای عمو گذاشتهاند
چگونه داد زدی: «ای برادرم دریاب»!
مگر برای تو اصلاً گلو گذاشتهاند؟
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
برادرم دریاب (به مناسبت تاسوعای حسینی)
نه آب آمده نه آبرو گذاشتهاند
حدود دین خدا را فرو گذاشتهاند
نماز خون خدا با تیمم و این قوم
چهقدر مَشک برای وضو گذاشتهاند
عمو از این همه مشکی که آمده خیمه
از اصغر است همان را که رو گذاشتهاند
هنوز شانهبهدست است دختری در دشت
مردد است برای تو مو گذاشتهاند؟
چه قدر تیر که از جنگ با علیاکبر
ذخیره کرده برای عمو گذاشتهاند
چگونه داد زدی: «ای برادرم دریاب»!
مگر برای تو اصلاً گلو گذاشتهاند؟