مشخصات شعر

نسیمی غمناک

 

نسیمی می‌وزد غمناک از صحرا به محمل‌ها

که یک‌سر آل طه را، فتاده غصّه در دل‌ها

 

شتابان سوی قربان‌گاه عازم، عاشقان حق

ز بهر قتلشان از کین، کمر بستند باطل‌ها

 

زمین کربلا پُر شد ز خون‌ریزان، عجب آن است

به سرعت می‌نمایند عاشقانش، طیّ منزل‌ها

 

رَود این قافله،‌ سوی عراق و مرگ، دنبالش

چه مرگی؟ جسم‌هاشان چاک‌چاک از تیغ قاتل‌ها

 

برو، ای ساربان! آهسته، لیلا بی‌‌پسر گردد

ز خون، قاسم حنا بندد ز غم محزون شود، دل‌ها

 

فلک! رحمی نما ‌آوار‌گان شهر بطحا را

از آن ترسم کنی آخر به گردنْشان سلاسل‌ها

 

چنان ظلمی به سر دارد، فلک بر آل پیغمبر

که خون گریند تا محشر، محبّا‌نْشان به محفل‌ها

 

اگر این قافله برگردد از مار‌یّه، واویلا!

که از مرگ شهیدانش، سیه‌پوش است، محمل‌ها

 

توسّل جو به شاه عاشقان، «تابع»! به هر مشکل

به دست اوست در دنیا و عقبی، حلّ مشکل‌ها

 

نسیمی غمناک

 

نسیمی می‌وزد غمناک از صحرا به محمل‌ها

که یک‌سر آل طه را، فتاده غصّه در دل‌ها

 

شتابان سوی قربان‌گاه عازم، عاشقان حق

ز بهر قتلشان از کین، کمر بستند باطل‌ها

 

زمین کربلا پُر شد ز خون‌ریزان، عجب آن است

به سرعت می‌نمایند عاشقانش، طیّ منزل‌ها

 

رَود این قافله،‌ سوی عراق و مرگ، دنبالش

چه مرگی؟ جسم‌هاشان چاک‌چاک از تیغ قاتل‌ها

 

برو، ای ساربان! آهسته، لیلا بی‌‌پسر گردد

ز خون، قاسم حنا بندد ز غم محزون شود، دل‌ها

 

فلک! رحمی نما ‌آوار‌گان شهر بطحا را

از آن ترسم کنی آخر به گردنْشان سلاسل‌ها

 

چنان ظلمی به سر دارد، فلک بر آل پیغمبر

که خون گریند تا محشر، محبّا‌نْشان به محفل‌ها

 

اگر این قافله برگردد از مار‌یّه، واویلا!

که از مرگ شهیدانش، سیه‌پوش است، محمل‌ها

 

توسّل جو به شاه عاشقان، «تابع»! به هر مشکل

به دست اوست در دنیا و عقبی، حلّ مشکل‌ها

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×