مشخصات شعر

نگاه آخر

چگونه آب نگردم کنار پیکرتان؟

که خیره مانده به چشمم نگاه آخرتان

 

میان هلهلۀ قاتلانتان تنها

نشسته‌ام که بگریم به جسم پرپرتان

 

چه شد که بعد رجزهایتان در این میدان ...؟

چه شد که بعد تماشای رزم محشرتان ...؟

 

ز داغ این همه دشنه به خویش می‌پیچید

به زیر آن همه مرکب شکسته شد پرتان

 

شکسته آمدم این‌جا شکسته‌تر شده‌ام

نشسته‌ام من شرمنده در برابرتان

 

خدا کند که بگیرند چشم زینب را

که تیغ تیز نبیند به روی حنجرتان

 

میان قافلۀ نیزه‌دارها، فردا

خدا کند که نخندد کسی به مادرتان

 

و پیش ناقۀ او در میان شادی‌ها

خدا کند که نیفتد ز نیزه‌ها سرتان

نگاه آخر

چگونه آب نگردم کنار پیکرتان؟

که خیره مانده به چشمم نگاه آخرتان

 

میان هلهلۀ قاتلانتان تنها

نشسته‌ام که بگریم به جسم پرپرتان

 

چه شد که بعد رجزهایتان در این میدان ...؟

چه شد که بعد تماشای رزم محشرتان ...؟

 

ز داغ این همه دشنه به خویش می‌پیچید

به زیر آن همه مرکب شکسته شد پرتان

 

شکسته آمدم این‌جا شکسته‌تر شده‌ام

نشسته‌ام من شرمنده در برابرتان

 

خدا کند که بگیرند چشم زینب را

که تیغ تیز نبیند به روی حنجرتان

 

میان قافلۀ نیزه‌دارها، فردا

خدا کند که نخندد کسی به مادرتان

 

و پیش ناقۀ او در میان شادی‌ها

خدا کند که نیفتد ز نیزه‌ها سرتان

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×