- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۱۴۲۰
- شماره مطلب: ۳۸۶۰
-
چاپ
مردم رسوا
چراغ بزم عترت، «امّ کلثوم»
گل خورشیدفطرت، «امّ کلثوم»
درون محمل از داغ شقایق
سخن سر کرد از باغ شقایق
هلا! ای مردم رسوای کوفه!
دغلبازان بیپروای کوفه!
چه شد؟ ای بیحیا مردم! شما را
که بشْکستید پیمان خدا را
چرا ترک سیهکاری نکردید؟
امام عشق را یاری نکردید؟
چرا کشتید مصباح الهدی را؟
به قهر آورده اید از خود، خدا را
چرا بردید اموالش به غارت؟
پسندیدید بر اهلش، اسارت
شما را دیدۀ دل، کور بادا!
ز نور رحمت حق، دور بادا!
سیهروزی گریبان گیرتان شد
به پا نامردمی، زنجیرتان شد
خبر دارید؟ همچون باد صرصر
کدامین لاله را کردید پرپر
چه داغی بر دل خوبان فزودید؟
چه جامه از کدامین گل ربودید؟
کسی که آفتاب شبزدا بود
وجودش معنی شمس الضّحی بود،
رهش با نیزه و خنجر گرفتید
سرش را چون گل از پیکر گرفتید
-
عشق حق
فرمود نبی: علی ولی الله است
خورشید ولایت و دلیل راه است
زهرا است دل من و حسن دلبندم
عشق است حسین و عشق حق دلخواه است
-
سلاح دعا
فرماندۀ جنگ، مصطفی بود آن روز
سردار سپاه، مرتضی بود آن روز
لشگر حسنین و فاطمه پشتیبان
در عرصه، سلاحشان دعا بود آن روز
-
آیات چو آفتاب
آیات چو آفتاب، از خاور نور
نازل شده بر سینۀ پیغمبر نور
ابناء و نساء و انفس اقدس حق
یعنی حسنین و علی و کوثر نور
-
بی یار
تنها نه کسی تو را هماورد نبود
یک مرد نبرد، یار و همدرد نبود
آن شب که زنی کرد حمایت از تو
در کوفه به حقّ حق که یک مرد نبود
مردم رسوا
چراغ بزم عترت، «امّ کلثوم»
گل خورشیدفطرت، «امّ کلثوم»
درون محمل از داغ شقایق
سخن سر کرد از باغ شقایق
هلا! ای مردم رسوای کوفه!
دغلبازان بیپروای کوفه!
چه شد؟ ای بیحیا مردم! شما را
که بشْکستید پیمان خدا را
چرا ترک سیهکاری نکردید؟
امام عشق را یاری نکردید؟
چرا کشتید مصباح الهدی را؟
به قهر آورده اید از خود، خدا را
چرا بردید اموالش به غارت؟
پسندیدید بر اهلش، اسارت
شما را دیدۀ دل، کور بادا!
ز نور رحمت حق، دور بادا!
سیهروزی گریبان گیرتان شد
به پا نامردمی، زنجیرتان شد
خبر دارید؟ همچون باد صرصر
کدامین لاله را کردید پرپر
چه داغی بر دل خوبان فزودید؟
چه جامه از کدامین گل ربودید؟
کسی که آفتاب شبزدا بود
وجودش معنی شمس الضّحی بود،
رهش با نیزه و خنجر گرفتید
سرش را چون گل از پیکر گرفتید