- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۸۰۰
- شماره مطلب: ۳۸۵۶
-
چاپ
نوای مرثیت
«امّ کلثوم» از پی ستر و حجاب
اشکریزان کرد با مردم خطاب:
ای بسا! نعمت که از خود کاستید
وی بسا! نقمت که بر خود خواستید
اندکی گر رحم در دل داشتید
تا بدین سر حد قدم نگْذاشتید
پس نوای مرثیت آغاز کرد
چشم گریان، لب به شکوه باز کرد
تا مرا در تن بُوَد جان عزیز
بر عزیز خویش باشم اشکریز
از نوا و نوحۀ آن دردمند
ضجّهها برخاست، شیون شد بلند
اشک باریدند مردان و زنان
مردمان بر سینه و بر سر زنان
مویه کرده، مو پریشان ساختند
رخ خراشیدند و دلها باختند
-
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله ناممهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است -
مصحف
شاه دین را بود در درج خیام
گوهری رخشنده، عبدالله نام
مهر خاصی بین این طفل و شه است
کنیتش زین رو ابوعبداللَّه است
-
پیام محبوب
در ره عشق، عجب شهرت و نامی دارم
هر دم از جانب محبوب، پیامی دارم
داستانی است مرا بر سر هر رهگذری
بر سر هر گذری، شورش عامی دارم
-
عزای پدر
آتش دشمن چو خیمهگاه بگیرد
دامن هر طفل بیگناه بگیرد
آه یتیمان ز قلب زار برآید
آینهی چرخ، دود آه بگیرد
نوای مرثیت
«امّ کلثوم» از پی ستر و حجاب
اشکریزان کرد با مردم خطاب:
ای بسا! نعمت که از خود کاستید
وی بسا! نقمت که بر خود خواستید
اندکی گر رحم در دل داشتید
تا بدین سر حد قدم نگْذاشتید
پس نوای مرثیت آغاز کرد
چشم گریان، لب به شکوه باز کرد
تا مرا در تن بُوَد جان عزیز
بر عزیز خویش باشم اشکریز
از نوا و نوحۀ آن دردمند
ضجّهها برخاست، شیون شد بلند
اشک باریدند مردان و زنان
مردمان بر سینه و بر سر زنان
مویه کرده، مو پریشان ساختند
رخ خراشیدند و دلها باختند