- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
- بازدید: ۹۶۹۲
- شماره مطلب: ۳۷۵
-
چاپ
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمیشود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریههات هیچ مدارا نمیشود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمیشود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گرهات وا نمیشود
گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمیشود
باور کنم به در نگرفته است صورتت؟
این جای تنگ و این قد و بالا ... نمیشود!
با ضرب دست و پا زدنت طشت میزنند
جز هلهله جواب مهیا نمیشود
با غربتی که هست تو غارت نمیشوی
نیزه به جای جای تنت جا نمیشود
خوبیِ پشتبام همین است ای غریب!
پای کسی به سینه تو وا نمیشود
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمیشود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریههات هیچ مدارا نمیشود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمیشود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گرهات وا نمیشود
گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمیشود
باور کنم به در نگرفته است صورتت؟
این جای تنگ و این قد و بالا ... نمیشود!
با ضرب دست و پا زدنت طشت میزنند
جز هلهله جواب مهیا نمیشود
با غربتی که هست تو غارت نمیشوی
نیزه به جای جای تنت جا نمیشود
خوبیِ پشتبام همین است ای غریب!
پای کسی به سینه تو وا نمیشود
مرهم حریف زخم زبانها نمیشود