مشخصات شعر

آخرین سرباز

 

ای جماعت! آخرین سرباز بابا مانده است

یک‌نفر در خیمه‌ها از لشگر ما مانده است

 

کاروان‌سالار بی‌سر! اندکی آهسته‌تر

کودک شش‌ماهه‌ای از کاروان جامانده است

 

برگ‌ریزان است و می‌ریزد زمین، ریز و درشت

فرصتی کوتاه از فصلِ تماشا مانده است

 

وا نخواهد شد مگر با دست‌های کوچکت

شیخِ مجلس در جواب این معمّا مانده است

 

بگذرید از غارت قنداقۀ طفل رباب

در حرم تنها همین از مال دنیا مانده است

 

ماجرای کوفه و شام یزید و خیزران

گریه‌هاتان را نگه دارید، فردا مانده است

 

روضۀ مکشوف می‌خوانند خیل نیزه‌ها

غیرتی‌ها عمّۀ سادات، تنها مانده است

آخرین سرباز

 

ای جماعت! آخرین سرباز بابا مانده است

یک‌نفر در خیمه‌ها از لشگر ما مانده است

 

کاروان‌سالار بی‌سر! اندکی آهسته‌تر

کودک شش‌ماهه‌ای از کاروان جامانده است

 

برگ‌ریزان است و می‌ریزد زمین، ریز و درشت

فرصتی کوتاه از فصلِ تماشا مانده است

 

وا نخواهد شد مگر با دست‌های کوچکت

شیخِ مجلس در جواب این معمّا مانده است

 

بگذرید از غارت قنداقۀ طفل رباب

در حرم تنها همین از مال دنیا مانده است

 

ماجرای کوفه و شام یزید و خیزران

گریه‌هاتان را نگه دارید، فردا مانده است

 

روضۀ مکشوف می‌خوانند خیل نیزه‌ها

غیرتی‌ها عمّۀ سادات، تنها مانده است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×