- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۲۹۵۸
- شماره مطلب: ۳۶۷۰
-
چاپ
صلّی الله علیک یا عقیله بنی هاشم
«چشم گریان سویت از شام خراب آوردهام»
«خیز، ای لب تشنه! از بهر تو آب آوردهام»
گر بپرسی داغ تو با سینۀ خواهر چه کرد
قامت خم گشتهای بهر جواب آوردهام
اشکْ سرخ و چهره زرد و تنْ سیاه و مو سفید
این همه سوغات از شام خراب آوردهام
اشک میبارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آوردهام
همرهم زین العباد این حجّت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آوردهام
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
صلّی الله علیک یا عقیله بنی هاشم
«چشم گریان سویت از شام خراب آوردهام»
«خیز، ای لب تشنه! از بهر تو آب آوردهام»
گر بپرسی داغ تو با سینۀ خواهر چه کرد
قامت خم گشتهای بهر جواب آوردهام
اشکْ سرخ و چهره زرد و تنْ سیاه و مو سفید
این همه سوغات از شام خراب آوردهام
اشک میبارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آوردهام
همرهم زین العباد این حجّت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آوردهام