- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۴۴۱۹
- شماره مطلب: ۳۶۶۳
-
چاپ
مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام
صبا! برو به نجف، نزد بوتراب امشب
بگو بیا سوی شام از ره ثواب امشب
که گرد ماه ولا، انجم هدایت دین
به خواب رفته و لب تشنه بهر آب امشب
بگو به ماه که امشب بر این خرابه متاب
که روی خاک سیه خفته آفتاب امشب
شب است و ظلمت و هر دیده خواب رفته ولی
به چشم زینب غمدیده نیست خواب امشب
ببین نماز شبم را نشسته میخوانم
از آنکه نیست به جسمم توان و تاب امشب
سپس برو به حسینم بگو که ای شه دین!
سوی خرابۀ ما رو کن از شتاب امشب
ببین رقیّه سراغ پدر ز من گیرد
به حیرتم که چه گویم بر او جواب امشب
ز خواب جسته رقیّه که باب من به کجاست
کجا شد از بر این دل شکسته، باب امشب؟
دمی ز گریه و زاری نمیشود آرام
ز دوری تو به دل دارد التهاب امشب
ز بس که سوختم از نالههای جانسوزش
دلم به حالت زارش شده کباب امشب
بیا که مشکل خود را به کس نمیگوید
مگر دهی تو بر این مشکلش جواب امشب
مریز این قدر از دیده اشک غم، «شاهد»!
که ترسم آن که جهان را کنی خراب امشب
مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام
صبا! برو به نجف، نزد بوتراب امشب
بگو بیا سوی شام از ره ثواب امشب
که گرد ماه ولا، انجم هدایت دین
به خواب رفته و لب تشنه بهر آب امشب
بگو به ماه که امشب بر این خرابه متاب
که روی خاک سیه خفته آفتاب امشب
شب است و ظلمت و هر دیده خواب رفته ولی
به چشم زینب غمدیده نیست خواب امشب
ببین نماز شبم را نشسته میخوانم
از آنکه نیست به جسمم توان و تاب امشب
سپس برو به حسینم بگو که ای شه دین!
سوی خرابۀ ما رو کن از شتاب امشب
ببین رقیّه سراغ پدر ز من گیرد
به حیرتم که چه گویم بر او جواب امشب
ز خواب جسته رقیّه که باب من به کجاست
کجا شد از بر این دل شکسته، باب امشب؟
دمی ز گریه و زاری نمیشود آرام
ز دوری تو به دل دارد التهاب امشب
ز بس که سوختم از نالههای جانسوزش
دلم به حالت زارش شده کباب امشب
بیا که مشکل خود را به کس نمیگوید
مگر دهی تو بر این مشکلش جواب امشب
مریز این قدر از دیده اشک غم، «شاهد»!
که ترسم آن که جهان را کنی خراب امشب