- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۱۹۹۸
- شماره مطلب: ۳۶۵۱
-
چاپ
کتاب عشق حسین
سلام باد به چشم و به دست و بازویش
درود باد به ماه جمال دلجویش
ز معجز نبوی ارث میبرد چشمش
به ذوالفقار علی رفته تیغ ابرویش
کتاب عشق حسین است در خط و خالش
بهشت زینب کبری است لالۀ رویش
جبین به خاک کف پای عاشقی سایم
که دوست دوست بر آید ز تار هر مویش
مدینه مست شد از بوی عشق و عطر وفا
دمی که امّ بنین شانه زد به گیسویش
خدا گواست که بوی حسین را میداد
چو میگذشت نسیم شب از سر کویش
ملقّب است به باب الحوایجی آری
بیا و دست گدایی دراز کن سویش
تمامی شهدا غبطه میبرند به او
که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش
خوش آن زبان که چو در روز حشر باز شود
به این دو مصرع زیبا بود ثنا گویش
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
کتاب عشق حسین
سلام باد به چشم و به دست و بازویش
درود باد به ماه جمال دلجویش
ز معجز نبوی ارث میبرد چشمش
به ذوالفقار علی رفته تیغ ابرویش
کتاب عشق حسین است در خط و خالش
بهشت زینب کبری است لالۀ رویش
جبین به خاک کف پای عاشقی سایم
که دوست دوست بر آید ز تار هر مویش
مدینه مست شد از بوی عشق و عطر وفا
دمی که امّ بنین شانه زد به گیسویش
خدا گواست که بوی حسین را میداد
چو میگذشت نسیم شب از سر کویش
ملقّب است به باب الحوایجی آری
بیا و دست گدایی دراز کن سویش
تمامی شهدا غبطه میبرند به او
که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش
خوش آن زبان که چو در روز حشر باز شود
به این دو مصرع زیبا بود ثنا گویش
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس